فــــــــــــریاد زیـــــر آب جملات عاشقانه\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبليغات
آخرين ارسال هاي انجمن
مدرسه که می رفتیم هر بار دفتر مشقمون رو جا میزاشتیم معلممون می گفت مراقب باش خودتو جا نذاری و ما می خندیدیم...فکر می کردیم نمیشه خودمون رو جا بزاریم بزرگ که شدیم...بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم تو یه کافه... تو یه خیابون... تو یه خاطره... تو یه آغوش...!!!
بازديد : 197
[ شنبه 18 خرداد 1398 ] [ 16:54 ]
[ چشـــم به راه ]
یک شب باید با خودت بنشینی زندگی دارد تمام می شود که او سگش را بیشتر از تو دوست میدارد بروی جایی که اسمی از او نباشد سگ ذره ذره دلت را بخورد بروی یا بیشتر بسوزی
بازديد : 208
[ سه شنبه 17 مرداد 1396 ] [ 17:05 ]
[ چشـــم به راه ]
بعضی آهنگارو که گوش میدی یادت
به یه شب وحشتناک میوفته
دلت میلرزه یاد اشکات و
هق هق کردنت دیوونت میکنه
یاد اون لعنتی میوفتی که باعث همه اینا بود
بغضت باز جمع میشه دستات میلرزه
سریع ردش میکنی
تا بیشتر از این عذاب نکشی و
حالت بد نشه،
ولی هیچوقت نمیتونی پاک کنی
نه آهنگو از گوشیت،
نه اون شبو از ذهنت...!
![]() مادر بزرگم هميشه ميگفت
روزهايي كه مغمومي يا دلتنگ،
دلت ميخواهد كسي را صدا بزني
و او جوابت را بدهد "جانم"...
ميگفت همين جانم گفتن او،
حالت را جوري خوب ميكند
كه انگار نه مغموم بوده اي و نه دلتنگ...
مادر بزرگم هميشه ميگفت
هميشه مراقب كساني
كه جانم گفتن شان حالت را خوب ميكند باش...
مراقب از دست ندادنشان....!!!
بازديد : 142
[ یکشنبه 01 مرداد 1396 ] [ 10:38 ]
[ چشـــم به راه ]
و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست! من مرده گان بیشماری رادیده ام که راه میرفتند حرف می زدند سیگار میکشیدند و خیس ازباران انتظاروتنهایی رادرک میکردند ...
بازديد : 104
[ سه شنبه 30 خرداد 1396 ] [ 9:45 ]
[ چشـــم به راه ]
سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی که جز خستگی چیزی برایت ندارد... ...آنقدر خسته، که فقط می توانی بنگری به دردهایی که نمک به زخم لحظه های تنهاییت می زنند...! و گاهی در حسرت لحظه ها، آنقدر آه می کشی و بغض می کنی تا آشکار نگردد عمق دردهایی که در دلت پنهان مانده... خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود می گذرد و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر این لحظه ها نداری...! و همچنین، خسته و دردمند از روزهای خوبی که با یک دنیا امید، رسیدنش را به انتظار می کشیدی... میدانی! گاهی، فقط باید چشم دوخت به مهربانی و نگاه خداوندی که خودش خوب می داند حال دلت اصلا خوب نیست!
بازديد : 223
[ سه شنبه 23 خرداد 1396 ] [ 10:41 ]
[ چشـــم به راه ]
وقتی عاشق کسی میشـــــی مثل این میمونه یه تفنگ پر از گلولــــه رو دو دستـــــی تقدیمش کنی که بگیره سمت قلبت ولی اعتماد کنی که شلیک نمیکنه
بازديد : 152
[ شنبه 13 خرداد 1396 ] [ 12:13 ]
[ چشـــم به راه ]
تا حالا شده دنبال ســـــــلام گمشده ای باشـــــی که توش کلــــــی خاطره ست و مهربونی یه سلامی که هیـــــچ سلامـــــــی جاشو نمی گیره و هیچ وقت از یادت نمیره..!! شده تو تنهاییت...پشت یه پنجره غروب تلخو نفـــــــــــس بکشی و دلتنگی هاتو بشماری تا حالا شده...قد چندتا کلمه حوصله هیچکسو نداشته باشی...!!؟ شده بغضتو حبـــــــــــس کنی و تنهاییتو سنگین تر کنی اما نذاری کسی بفهمه خیالت تا کجاها سفر می کنه کسی چه می دونه...تــــو به ســـــــــــلامی فکر می کنی که دیگه هــــــــــــــــــــــــــــیچ وقت نمی شنوی....!!!
بازديد : 163
[ سه شنبه 26 اردیبهشت 1396 ] [ 9:00 ]
[ چشـــم به راه ]
روزی بارانی یا ابری یا سرد یا گرم- حتی طوفانی .... فرقی نمیکند
روزی از همین روزها -به همین نزدیکی -نزدیکتر از فردا-حتی همین امروز.. میخواهم با تو راه بروم کنار دریا یا جنگلی انبوه یا خیابانی شلوغ یا کوچه ای باریک -حتی کویری خشک..فرقی نمی کند روزی از همین روزها -به همین نزدیکی -نزدیکتر از فردا-حتی همین امروز.. میخواهم با تو حرف بزنم در خانه من یا خانه تو یا کافه ای دنج یا رستورانی شیک -حتی در دل خودم یا در خواب! فرقی نمیکند روزی از همین روزها -به همین نزدیکی -نزدیکتر از فردا-حتی همین امروز..
پ ن:عکس,روستای ارده از توابع رضوانشهر
بازديد : 171
[ چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 ] [ 10:41 ]
[ چشـــم به راه ]
بازديد : 233
[ پنجشنبه 30 دی 1395 ] [ 11:31 ]
[ چشـــم به راه ]
همخواب رقیبانی و من تاب ندارم
پ ن:محسن چاوشی#همخواب
بازديد : 300
[ سه شنبه 11 آبان 1395 ] [ 17:48 ]
[ چشـــم به راه ]
اینکه به گذشته خودت نگاه کنی اشکالی نداره وقتی اشکال داره که بهش زل بزنی...!
بازديد : 115
[ سه شنبه 05 مرداد 1395 ] [ 11:39 ]
[ چشـــم به راه ]
در رختخوابم میــــــغلتم یادداشت های خاطره ام را بهم می زنـــــــــم اندیشه های پریشان و دیوانه...مغزم را فشار می دهد پشت سرم درد می گیرد...تیر می کشد...شقیقه هایم داغ شده به خود می پیچم لحاف را جلو چشمم می کشم...خسته شدم...فکر می کنم خوب بود می توانستـــــم کاسه ی سر خود را باز کنم و همه ی این توده نرم و خاکستری پیچ پیچ کله خودم را در بیاورم بیندازمش دور...بیندازم جلوی ســــــــــــگ هیچ کس نمیتواند پی ببرد...هیچکس باور نخواهد کرد به کســـــی که دستش از همه جا کوتاه شده باشد ...می گویند: برو سرت را بگــــذار و بمیــــــــــــــــــــــــــر اما وقتی که مرگ هم آدم را نمی خواهد وقتی مرگ هم پشتش را به آدم می کند مرگی که نمی آید و نمی خواهد بیاید.
بازديد : 219
[ دوشنبه 25 خرداد 1394 ] [ 18:21 ]
[ چشـــم به راه ]
نمی دانم چرا اما... برایت سخت دلــــــــــــــــــــتنگم در این مسلک که صورت های بــــــی احساس به سوی قلب های ساده مـــــی تازند من در اینجا در صف مـــــــــــــــــــــــرگ شقایق ها برای رنگ چشــــــمان تو دلتنگــــــــــــــم...
بازديد : 154
[ شنبه 09 خرداد 1394 ] [ 18:15 ]
[ چشـــم به راه ]
امروز دیدمت... اما چه دیدنـــــــــــــی ...چه احوالـــــی...!! نفســـــــــــم به شماره افتاد وقتی بیشتر نگاهت کردم بغض بود و نگـــاه... و قطره ای محبوس در دیدگانـــــــــم...دم و باز دم سینه ام دیگر نا نداشت ضربان قلبم بود و هق هق نفســــــــــهایــم...نگاه کردنت آرامشی شد در وجودم یاد شبی افتادم که می خواستـــم خانه ی احاســــــــم را با تو بسازم کنار تو و برای تو... امــــا با رفتن تو... من به سهــــــــــم تمام موجودات عالـــم گریستم در سرزمین خیالـــم از هر کس سراغت را گرفتم نشانــــی از تو نبود... ولی من لحظه ای دیدمت و پلکهای خسته ام طاقت نیاورد و بی امان بر چشمان خیســــــــم تکرار شدند چه دقایقی... نفسگیر و سخت... خواستم هم بغض آسمان شوم...گرچه باران هم از بی کسی اشکهایم شرم می کرد من ماندم و یک دنیا خاطره و یک مشت گلبرگ از جنس ماتـــــم می خواستم دنبالت بدوم ولی یادم آمد که سهـــــم دیگری هستی چه تلخ بود... بدان بی تو بودن تنها غمـــــی است که دردش را تاب نخواهم آورد میدانــــــــــم که دیر رسیدم... کاش آن روزها دوباره تکرار می شدند سهم من از تو بودن فقط نگاه شد...و من فقط از دور برایت دست تکان دادم و می دانم مرا بخشیده ای... فرشته ی زیبای من بدان که تمـــــــــــام وجودم مملوء از توست....باور میکنی؟؟؟؟؟؟ منی که آرزوی دیدنت را حتی در خواب داشتم امروز از نزدیک دیدمت... وقتی دیدمت پاهایـــم مرا یاری نکرد...و مغزم به دلم اجازه نداد که بایستم از کنارت که رد شدم !!!! شانه هایت خستــــه و افتاده بود...سر به زیر و آروم می رفتــی... آنقدر غرق درونت بودی که من را ندیدی...!! یعنی واقعا... سنگینی یک نگاه آشنا را حس نکردی...؟؟؟؟ خواستــــــم سلامـــــی کنم...ولی...!! دنیایت آنقدر شکننده بود که پشیمان شدم عبور کردم و خاطراتم زنده شد...روزهایی که فراموش نمــی شوند ولی رنگ باخته اند و کمرنگ شده اند.ایستادم نگاهت کردم دور شدنت را فراموش نمیکنم...زیرا که برای گذشته ی از دست رفته نیز احترام قائلم!!! نمیدانم چه حســــی بود...!! نمیدانم چه باید می کردم...!! ولی ای کاش چشمان معصومت حتــــــــــی برای لحظه ای کوتاه به چشمانـــم خیره می شد.........!!
بازديد : 1034
[ پنجشنبه 04 دی 1393 ] [ 10:33 ]
[ چشـــم به راه ]
خب با کدوم شروع کنم!!!؟؟
آهـــــــــــان... یادته اونی که می گفت دوستــــــــم داره نه پای دوست داشتنش موند نه دوست داشتنم رو باور کرد. رفت با یکی دیگه و فاتحه ی احساسمو خوند عیب نداره ...ببخشش خدایا یادته اون رفیقم که مورد اعتمادم بود؟؟؟؟؟؟؟ یادته منو فروخت به خاطر جنس مخالف؟ عیب نداره ...اونم ببخش خدایا یادته یکی بود وقتی دعوامون می شد دست میزاشت رو نقطه ضعفام؟بعد منم شدم یه آدم کینه ای اونم ببخش... خدایا یادته بهم دروغ گفتن؟ ولی من به روشون نیاوردم تا یه روز رو بشه ...مثل همین دوست داشتن دروغی... خدایا ببخششون
خدایا من بخشیدم حالا تو ببخش تو ببخش که از من یه آدم بی اعتماد و کینه ای و بی احساس و مغرور ساختن...!! خدایا یادته از ته دل می خندیدم؟ خدایا یادته خوب بودن رو بلد بودم؟ بـــــــــــــــــــد شدم خدایا به خاطر بعضی ها من الان خیـــــلی بد شدم...!!! تو ببـــــــــــخش...من این نبودم.
بازديد : 361
[ شنبه 26 مهر 1393 ] [ 9:25 ]
[ چشـــم به راه ]
خسته شدم از بس ارزو کردم و دیگران به آن رسیدند راستی..!!در این هفته های بی ترانه کجا بودی؟ کجا بودی که صدای من و این دفتر سفــید به گوشت نمی رسید...؟ تمام دامنـــــه ی دریا را گشتم تا پیدایت کردم...آخرین رسم رفاقت است که در نیمه راه رویا رهایم کنی؟ می دانم ...تمام اهالی این حوالی..گه گاه عاشق می شونداما شمار آنهایی که عاشق می مانند از انگشتان دستــــم بیشتر نیست!!! امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام که دیگر هیچ وعده ی بی سرانجامی خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمی کند...!!! حال یاد گرفتم...که فراموشی دوای در همه ی نداشتن ها...نخواستن ها و نیامدن هاست هیچ چیز این روزها ارامم نمی کند نه بودن کمرنگت نه درد و دل کردنم با دیوار نه دیوان فروغ... چیزی در من فرو ریخته است غزل چشم های تو ست...کاش حافظ چشمان تو بودم! صحبت از انتظار کشنده نیست...صحبت از نا امیدی این دل است که هیچ دلخوشی به آمدنت ندادی اش... دیگر یاد گرفتم که از هیچ لبخندی ...خیال دوست داشتن به سرم نزند یاد گرفتم
که بشنوم تا فردا... و به روی خودم نیاورم کــــه فرداها هیچ وقت نمـــــــی آیند
بازديد : 123
[ دوشنبه 14 مهر 1393 ] [ 11:44 ]
[ چشـــم به راه ]
دلــــــــــــــــــــــم گرفت از این شهــــر... از شهری که آدمهایـــــــــــش همچون هوایـــش ناپایدارند گاه آنقدر پاک که باورت مــــی شود گاه آنچنان آلوده که نفست مـــی گیرد بوی فراموشی گرفتم بوی گس و سرد کافور گرفته ام گویی سالهای زیادیست دستی غبار صورتم را پاک نکرده انگار در لابه لای خاطرات کسانی که روزی برایشان مهم بودم دفن شده ام . .
بازديد : 173
[ شنبه 29 شهریور 1393 ] [ 17:52 ]
[ چشـــم به راه ]
نه کسی هست که قدر تو دوستــــــــم بدارد نه کسی هست که قدر تو دوستــــــــش بدارم این پایان دوست داشتـــن من است... میان اینهمه نوشته های مجـــــازی دلم برای طعم یک ســــــطر دست خط واقعــــــی تنگ شده است!!! من هنوز هم ایمان دارم به چشــــــــــــــــــــــــمهایت...که روزی کافرم کرد وآغوشی که بی جواب گذاشت دنیایــــــم را... که امتدادش آغوش نحیف و زنانه ات بود همان جایی که همـــــــــــه زخم های من را شراب چند ساله لب های تــــــــــو ..مرهم می شد!!! من هنوز ایمان دارم به خنده های دوست داشتنـــــی ات و دوست داشتن های خنده دارم این دل کلنگی شده انگار کاش می شد کوبید و از نو ساختش...
بازديد : 147
[ سه شنبه 25 شهریور 1393 ] [ 17:46 ]
[ چشـــم به راه ]
هـــــــــــــرزه با تـــن فروش فرق داره!!!؟ هـــــــــــــــرزه ذاتــــــش کثــیفه تـــــن فروش شغلش کثیفه هــــــــــــرزه خودش می خواد تو بغل اینو اون بخوابه اما تــــــــــن فروش مجبوره این کارو بکنه هــــــــــــرزه واسه دل خودش تن به آغوش هر کس و ناکسی میده اما تــــــــن فرشو واسه دل خانوادش این کارو میکنه هـــــــــــرزه واسه خوش گذرونیش با هر آشغالی میپره اما تــــــن فروش واسه تامین آینده ی بچش تن به این کار میده حالا فرقش رو فهمیدی؟؟؟؟؟ این دفعه که دوست دخترت بهت خیانت کرد بهش نگو فاحشه...بگو: هـــــــــــــــــــــــــــرزه چون فاحشه واسه خودش حرمت داره چون تـــــــنش رو میفروشه اما با احساس کســــی بازی نمیکنه اینو بفهم...!!!
بازديد : 142
[ دوشنبه 30 تیر 1393 ] [ 14:15 ]
[ چشـــم به راه ]
دلم لبریز از سکــــــــــوت حالم پریشون دست هایم خالـــــــــــی از دلگرمــــــی نگاهم بارانی از هوای ابری دلـــــم و لب هایم تشــــــــنه ی هم صحبتی با تو گوش هایم فقط صدای تو را می شنوند از قدم هایم چه بگویم از راه هایی که رفتم و نرسیدم از شب های تلخی که به مرور آخرین دیدارمان سحر شد از جاده ای که فقط تنهایـــــــــــــی یارم بود... و حالا تنها نام تو ست که شده است ورد زبانـــــــــم زبانی که اعتصاب کرده به حرف نزدن آروم و بی صدا سکوتــــــــــــــــــم سرشار از نام تو است... زیباست لحظه ای که به سکوت نشسته ای...و فقط نگاه ست که حرف می زند....
بازديد : 222
[ دوشنبه 02 تیر 1393 ] [ 19:41 ]
[ چشـــم به راه ]
سیگاری که باشی "تـــــلخ" طعم دلخواهت می شود چای تـــــــلخ... قهوه ی تــــــــلخ... شکلات تـــــــلخ... ســــیگاری که باشی با تـــلخی انس می گیری... خاطرات تـــــلخ... روزهای تـــــلخ... زنــــدگی تلخ... سیــــگاری که باشی تــــــلخی ها را بهتر می فهمی... مردم تــــــلخ... سرنوشت تـــــــلخ... روزگار تلــــــخ... ولــــــــــــــی هیچکدام به تـــــــــــــــلخی رفتنت نبود...
بازديد : 202
[ شنبه 27 اردیبهشت 1393 ] [ 18:08 ]
[ چشـــم به راه ]
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند... فرشته پری به شاعر داد...و شاعر شعری به فرشته شاعر پر فرشته را لای دفترش گذاشت و شعر هایش بوی آسمان گرفت فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه ی عشق گرفت خدا گفت: دیگر تـــــــــمام شد...دیگر زندگی برای هر دو نفرتان دشوار مـــی شود.... زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود...زمین برایش کوچک است... و فرشته ای که مزه ی عشــــــــق را بچشد..آسمان برایش کوچک احوال ســــــــــــــــــگی من نتیجه ی گربه صفــــــــــــــــتی بعضیاست
بازديد : 146
[ چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ] [ 20:14 ]
[ چشـــم به راه ]
سلامتی روزی که من سفید پوشیدم...رفقا مشـــکی پوشیدن و من حال میکنم با تریپشون سلامتــی اون چند تا شونه که تابوت نحس من رو دوششونه سلامتی صدای بلند و صدای تکرار جمعیت سلامتـــی صوت قرآن یه بینوا سلامتی اشکا... سلامتی خاکا... سلامتی سنگا... سلامتی دل کندنا... سلامتی غش کردنا...سلامتی تنهایی زیر خاک...سلامتی روزی که نیستم سلامتی روزی که رفقا فراموشم میکنند...سلامتی روزی که هیچ یاد و خاطره ای از من تو ذهن اطرافیان نمونه سلامتی اون دسته افرادی که با یادشون زندگی کردم...ولی یه لحظه به فکرم نیفتادن سلامتی اون بیل و کلنگی که...منو از این همه بدبختی آزاد میکنه سلامتی اون همه خاکی که روی من میریزن...تا بفهمم چقدر سنگینی می کردم رو دل بعضی ها سلامتی این بغض لعنتی که مثل مــــــرد خودشو نگه داشته سلامتی روزی که تک تکتون میــــــــــــــــــگین...بی معرفت...چرا رفتی!!!؟؟ سلامتــــی روزی که بگین...:پاشو دلمون واسه مسخره بازیات تنگ شده... سلامتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روز آخر زندگـــــــــــــــیم...
بازديد : 305
[ چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 ] [ 11:54 ]
[ چشـــم به راه ]
به سلامــــــــــــــــــــتی دختری که وقتی دوست پسرش ولش کرد یه لبخـــند زد و گفت: آخیـــــــــــــــــش...از دستش راحت شدم...
بازديد : 184
[ پنجشنبه 21 فروردین 1393 ] [ 11:01 ]
[ چشـــم به راه ]
بازديد : 156
[ شنبه 16 فروردین 1393 ] [ 20:46 ]
[ چشـــم به راه ]
هیچوقت دلمو نشکست هیچوقت بهم نه نگفت همــــــیشه در جواب بچه بازیام خندید و گفت: عـــــاشق همین کاراتم... زنان موجودات عجیبـــــــی هستند مقاوم جلـــــــــوه می کنند در حالـــــــــــــــــــیکه... کوچکترین مشــــــکل را دوام نمی آورند ساده و زود باور جلوه می کنند هـــــــــــیچ دروغی را باور نمــــی کنند فراموش کار جلوه می کنند در حالـــــــــــــــی که هیچ اهانتی را فراموش نمی کنند تا زمانی که مردی را عاشـــــــــــقانه دوست بدارند اشتباهاتش را می بینند اما فــــــراموش می کنند دروغ هایش را مـــیفهمند اما باور می کنند زیرا که عــــــــــــــــــشق می ورزند.
پ ن:.......
بازديد : 168
[ پنجشنبه 22 اسفند 1392 ] [ 12:05 ]
[ چشـــم به راه ]
آهای کافه چی در این روزهای پر رفت و بی آمـــد ندیدی عزیزی را که تمام تلاشش رفتـــــــــن بود و نماندن...!!؟ این آخری ها خبر دیدنش را در کافه ای دیگر به من داده اند اگر رفته که هیچ اگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها به حسبا من برایش بریز... اگر از تلخی اش گله و شکایتی کرد بگو: فلانــــــــــی گفت...این تلخی در برابر رفتنت هیــــچ است. بـــــــــــــــــگو: که فلانی در به در این کافـــــــه و آن کافه در پـــــــــــــی تو بود بی انصاف آهـــــــــــــــــــای کافه چی...حواست با مـــــــــــــــــــــن است....؟؟؟
بازديد : 162
[ شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 17:28 ]
[ چشـــم به راه ]
دلم دست خودم نیست نفسهام اعتصاب کردن تا حالمو بگیرن تپش های قلبم دست به دست هم دادن تا گرمی دستامو بگیرن حالا... دستام سرد نفسام سنگین...دلم گرفته قلبم... حالم خوش نیست روزهام فکر دویدن دارن ولی من هنوز ایستادم... سردرگم...انگار چیزی رو گم کردم..یا شاید هست و نمی بینمش شاید هم چون الان با یکی دیگه س میخوام حواس خودمو پرت کنم نمی دونم... مدادم خستـــــــــه از نوشتن دیگه گوشش پره از حرفای تکراریم مدام حرفی رو که می زنم خط میزنه نمی دونم چرا... ولی کاغذم پر از خط خطی های دل مدادمه شاید خستــــــــــه شده از حرفام طاقت شنیدنشون رو نداره راهی جز خط زدن نداره برای نشنیدن خط بزن مداد من ... کاش می تونستی همـــــــــــــه ی روزای گذشته رو خط بزنی
بازديد : 141
[ شنبه 10 اسفند 1392 ] [ 18:22 ]
[ چشـــم به راه ]
دیدی شبا موقع خواب یهو هوس میکنی عکسای تو گوشیتو نگاه کنی یا اس ام اس بخونی...؟ آخه بعضیا مثل من این عادت رو دارن دمر می خوابی...ملافه رو تا چونه ت می کشی بالا و گوشیتم دستت عکسا رو میبینی...! تو روز زیاد برات جذابیت ندارن...ولی شبا دیدنشون خیلی میچسبه...! اس ام اسا رو میخونی و تحلیل می کنی همه چی با ساعت و دقیقه تو ذهنته یهو اسمشو میبینی...قفل میشی رو اسمش... هنوز چشمت رو شمارشه نمیدونی هنوز این خط دستشه...!؟؟ دستش نیست...!!!؟ خاموشه...؟روشنه...؟ میخوای امتحان کنی...نمیتونی پیش خودت میگی یه SMS خالی بدم بازم غرورت نمیذاره...! هییییییییییی خدا...منم دیگه نمیتونم زنگ بزنم کل این پروسه تو 2 دقیقه اتفاق می افته دو دقیقه یادش میوفتی 2 ساعت دیرتر خوابت میبره باز میری تو فکر که آره...!!؟ اگه یهو زنگ بزنه چی میشه؟ اگه دوباره ببینمش رفتارش چطوریه؟ الان کجاس؟چکار میکنه؟ اونم به فکر من هست؟نکنه کسی کنارش باشه الان ااااااه...این توهم گند میزنه به اعصابت..همین باعث میشه خوابت نبره...! اصن میگی شاید شمارمو پاک کرده شاید زنگ که بزنی وقتی گوشیو برداشت صدای یکی بیاد که بگه "عزیزم کیه بهت زنگ میزنه" ولی ...ولی ...ولی..! واسه من که توهم نبود آخه خودش بهم گفت. گفت که یکی اومده تو زندگیش...خوشحالم بعد اون همه سختی یکی از ته دل دوسش داره...آخه من که بهش بد کردم.
بازديد : 170
[ سه شنبه 29 بهمن 1392 ] [ 17:36 ]
[ چشـــم به راه ]
به خودم می گویم قوی باش... به خودم می گویم مهم نیست... به خودم شک کردن را می آموزم... به خودم می گویم:همیشه وقت هست برای فراموش کردن... حداقل به اندازه ی باقیمانده ی عمرم... ولی ته همه ی این حرفها فقط یه چیز هست... من " غمگیــــــــــــنم " و " دلتـــــنگ"... فقط و فقط...واسه اونی که نیست.
بازديد : 227
[ چهارشنبه 23 بهمن 1392 ] [ 12:10 ]
[ چشـــم به راه ]
حالم دست خودم نیست بی اختیار شده ام از این دلهره های بی موقع برایم کمی آب بریز... انگار چیزی در گلویم گیر کرده... بغضی کهنه است شاید ضربه ای به پشتم بزن...دیگر نفسی نمانده دیر بجنبی رفته ام...
بازديد : 176
[ یکشنبه 20 بهمن 1392 ] [ 18:37 ]
[ چشـــم به راه ]
تو رفته ای اما ...فقط...از تو خواهشی دارم هر کجای این دنیا که بودی... هر کجا... حتی در آغوش عشـــــــــــــقت... حتی در کنار کســی دیگر... هر وقت خوشحال بودی و از ته دل می خندیدی... یادت باشد کاری کرده ای که یک نفر مدت هاست نمی تواند از ته دل بخندد...
بازديد : 161
[ پنجشنبه 10 بهمن 1392 ] [ 10:45 ]
[ چشـــم به راه ]
میگی مهم نیست اما صبح تا بیدار میشی و هنوز گیجی دستت میره رو گوشی تا بهش پیام بدی: صبح بخیر عزیزم میگی مهم نیست اما وقتی اسمشو میشنوی داغ دلت تازه میشه میگی مهم نیست اما تا بهش فکر می کنی اشــــــــــک تو چشمات جمع میشه...!! میگی مهم نیست اما به همه گفتی دیگه نشنوم کسی از اون اسمی بیاره...اما کار دلــــــــــت با این چیزا درست نمیشه میگی مهم نیست اما وقتی که خیلی تنهـــایی عکساشو نگاه میکنی و باهاش حرف میزنی میگی مهم نیست اما دلـــت میخواد بازم بهش فکر کنی...فراموش کنی اون همه تحقیرو...!! میگی مهم نیست اما تا یه بچه بیرون میبینی یاد قدیما میکنی که می گفت: بچمون به مامانش بره...می گفتی نه به باباش...!!! میگی مهم نیست اما دلت واسه صــــــــــداش لک زده میگی مهم نیست اما ناراحتی از اینکه یه کسی تو زندگیشه... میگی مهم نیست اما کنجکاوی طرفش چه شکلیه میگی مهم نیست اما میدونی چقدرررررررر مهمه...!! میدونی خیلی دوستـــــــــش داری...پس نگو مهم نیست..!! بگو مهمــــــــــــــــه..اما نیست.
بازديد : 223
[ شنبه 14 دی 1392 ] [ 18:08 ]
[ چشـــم به راه ]
برای رفتنت اصرار نکردمخواهش نکردمالتمــاس نکردمنگاه کردم به رفتنتشاید همه ی این خواهش ها رو می شد از نگاهـــم خونداما...اما حیف که حتی نگاهمم نکردیکه اگه نگاه می کردی همه رو می تونستی از نگاهم بخونیهمه ی حرف هایی که وقت رفتنت نگفتمهمه ی اون سکــــوتی که بدرقه ی راهت کردمحتی خداحافظی هم نکردیبــــــــــی خداحافظیبی هیچ حرفی....خیلی غیر منتظرهبــــــــــــی هواااااااااااااااااا....بی هوا...هواتو ازم گرفــــتیهوایی که باهاش نفسی تازه می کردمحالا دیگر نفسم هم تازه نیست...همه کهنه اندحرف هایم ... نفس هایم ... حتی رفتنت هم دارد کهنه می شوداما...اما این درد لعنتی کهنه نمی شودهر روز تازه تر می شود
بازديد : 240
[ پنجشنبه 21 آذر 1392 ] [ 9:23 ]
[ چشـــم به راه ]
چندیست ز یاران قدیمی خبری نیست از آن هـــــــــــــــــمه خوبی و محبت اثری نیست چشمم به در و گوش به گوشی و دلم تنـــــــــــگ در کوچه ی تنهایی ما رهــــگذری نیست... یه زمانی اینجا پاتوق خیلیا بودولی الان.........
بازديد : 193
[ شنبه 16 آذر 1392 ] [ 10:26 ]
[ چشـــم به راه ]
با تو نیستمتو نخوانبا خودم زمزمه می کنم...به ادامه مطلب مراجعه کنید ادامه مطلب
بازديد : 203
[ چهارشنبه 13 آذر 1392 ] [ 11:18 ]
[ چشـــم به راه ]
یه زمانی بود کهفکر می کردم دیگر کسی زیبا نیست...که دیگر کسی پاک نیستکه با هم بودن هایشان از سر دلتنگـــــــی نیست...و از روی نیــــاز است.که حرف هایشان حرف نیست...قول هایشان قول نیست.دوستت دارم هایشان بیخود است... و حافظه شان کوتاه مدت است.عشــــــــــــــــق هایشان پـــوچ است.و در یک لحظه ی کوتاه به فراموشی سپرده میشود.شیطنت هایشان از روی سادگی نیست...!اشـــک چشم هایشان واقعی نیست...!تمساحی که اشک می ریزد قابل اعتماد نیست!!!گرمای دستت را نمی خواهند...پاکی نگاهت را نمی خواهند...!تفاوتت را با بقیه نمی دانند!!...تا ایــــــــــــنکه...تو آمدیو کاری کردی تا به تو اعتماد کنمو در آخر مهر تاییدی زدی بر تمام افکاری که داشتمو رفتی....و من تنها به این دلخوشم که اشتباه نمی کردم....
بازديد : 161
[ پنجشنبه 07 آذر 1392 ] [ 18:37 ]
[ چشـــم به راه ]
مهـــــــــربانمشرمنده ام...که هیچوقت مهـــــــــــربانی هایت را منتشر نکردماما تا دلت بخواهد گلایه ها را "پست" کردمو غریـــبه ها نظر دادندیا به قول امروزی ها "لایک" زدند...کاش می توانستمصـــــــــدای تو را بنویسم...
بازديد : 153
[ چهارشنبه 06 آذر 1392 ] [ 10:18 ]
[ چشـــم به راه ]
فاسد بودن فقط به تن فروشی نیستگاهی وقت هابه بهای فروختن خاطرات قدیــــــــــمیبه بهای ورود یک تازه وارد است....
بازديد : 182
[ یکشنبه 03 آذر 1392 ] [ 9:01 ]
[ چشـــم به راه ]
به هر کسی که می رسی می گوید:آدم فقط یک بار عاشـــــــــــــق می شوددروغ استتو باور نکنمثلا خود منهر روز دوباره عاشقــــــــــــــــت می شوم...
بازديد : 180
[ یکشنبه 03 آذر 1392 ] [ 8:39 ]
[ چشـــم به راه ]
آخرين مطالب ارسالي هجومِ افکار تاريخ : جمعه 31 اردیبهشت 1400
انتخاب…!!! تاريخ : جمعه 11 مهر 1399
جا مانده....!!!! تاريخ : شنبه 18 خرداد 1398
جانا,یارا,نگارا تاريخ : یکشنبه 14 بهمن 1397
وداع...!!! تاريخ : شنبه 29 دی 1397
سوغاتِ پاييز...!!! تاريخ : یکشنبه 29 مهر 1397
قرارمان ياد باد...!! تاريخ : شنبه 31 شهریور 1397
آره خلاصه...!! تاريخ : چهارشنبه 06 تیر 1397
دارم ميبينمت...!!! تاريخ : چهارشنبه 16 خرداد 1397
سال آخر...!!!! تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1396
صفحات وبلاگ |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : رزتمپ ] [ Weblog Themes By : rozblog.com] |