فــــــــــــریاد زیـــــر آب جملات عاشقانه\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبليغات
آخرين ارسال هاي انجمن
کاش یه قرصى بسازن واسه فراموشى خودت براى خودت تجویز کنى صبح، ظهر، شب یا نه هروقت یادش افتادم هروقت دل بى صاحبم گرفت هر وقت وقتى براى خودم نداشتم. اگه بوی عطر اشنا خورد به مشامم اگه رنگ لباس مورد علاقم رو یه روز تن یه کس دیگه اى دیدمو یادش افتادم اگه بارون زد و با این روزاى تلخ بارونى خاطره داشتم...
بازديد : 161
[ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 19:45 ]
[ چشـــم به راه ]
#هیــــــــــــــــــــــچ
بازديد : 214
[ پنجشنبه 23 شهریور 1396 ] [ 18:36 ]
[ چشـــم به راه ]
سالها بعد، زنی که شاید من مرد روياهاش باشم اما، جسمم کنار اون میخوابه اما، شاید اسم تورو گذاشتم روی دخترم،
سالها بعد، من مــَـردی هستم که از عذاب وجدان داره ميميره، سالها بعد، وقتی دیر وقت،خسته از سر کار میام خونه، در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم، سالها بعد،یه مَردم با موهای سفید و چهره ای خسته...
بازديد : 212
[ دوشنبه 30 مرداد 1396 ] [ 10:58 ]
[ چشـــم به راه ]
به کمالُ عجز گفتم که به لب رسید جانم به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی #فروغی_بسطامی خدانگهدار تا مدتـــــــــــــــی...!!!
بازديد : 218
[ چهارشنبه 11 مرداد 1396 ] [ 10:26 ]
[ چشـــم به راه ]
سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی که جز خستگی چیزی برایت ندارد... ...آنقدر خسته، که فقط می توانی بنگری به دردهایی که نمک به زخم لحظه های تنهاییت می زنند...! و گاهی در حسرت لحظه ها، آنقدر آه می کشی و بغض می کنی تا آشکار نگردد عمق دردهایی که در دلت پنهان مانده... خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود می گذرد و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر این لحظه ها نداری...! و همچنین، خسته و دردمند از روزهای خوبی که با یک دنیا امید، رسیدنش را به انتظار می کشیدی... میدانی! گاهی، فقط باید چشم دوخت به مهربانی و نگاه خداوندی که خودش خوب می داند حال دلت اصلا خوب نیست!
بازديد : 223
[ سه شنبه 23 خرداد 1396 ] [ 10:41 ]
[ چشـــم به راه ]
تا حالا شده دنبال ســـــــلام گمشده ای باشـــــی که توش کلــــــی خاطره ست و مهربونی یه سلامی که هیـــــچ سلامـــــــی جاشو نمی گیره و هیچ وقت از یادت نمیره..!! شده تو تنهاییت...پشت یه پنجره غروب تلخو نفـــــــــــس بکشی و دلتنگی هاتو بشماری تا حالا شده...قد چندتا کلمه حوصله هیچکسو نداشته باشی...!!؟ شده بغضتو حبـــــــــــس کنی و تنهاییتو سنگین تر کنی اما نذاری کسی بفهمه خیالت تا کجاها سفر می کنه کسی چه می دونه...تــــو به ســـــــــــلامی فکر می کنی که دیگه هــــــــــــــــــــــــــــیچ وقت نمی شنوی....!!!
بازديد : 163
[ سه شنبه 26 اردیبهشت 1396 ] [ 9:00 ]
[ چشـــم به راه ]
امروز دیدمت... اما چه دیدنـــــــــــــی ...چه احوالـــــی...!! نفســـــــــــم به شماره افتاد وقتی بیشتر نگاهت کردم بغض بود و نگـــاه... و قطره ای محبوس در دیدگانـــــــــم...دم و باز دم سینه ام دیگر نا نداشت ضربان قلبم بود و هق هق نفســــــــــهایــم...نگاه کردنت آرامشی شد در وجودم یاد شبی افتادم که می خواستـــم خانه ی احاســــــــم را با تو بسازم کنار تو و برای تو... امــــا با رفتن تو... من به سهــــــــــم تمام موجودات عالـــم گریستم در سرزمین خیالـــم از هر کس سراغت را گرفتم نشانــــی از تو نبود... ولی من لحظه ای دیدمت و پلکهای خسته ام طاقت نیاورد و بی امان بر چشمان خیســــــــم تکرار شدند چه دقایقی... نفسگیر و سخت... خواستم هم بغض آسمان شوم...گرچه باران هم از بی کسی اشکهایم شرم می کرد من ماندم و یک دنیا خاطره و یک مشت گلبرگ از جنس ماتـــــم می خواستم دنبالت بدوم ولی یادم آمد که سهـــــم دیگری هستی چه تلخ بود... بدان بی تو بودن تنها غمـــــی است که دردش را تاب نخواهم آورد میدانــــــــــم که دیر رسیدم... کاش آن روزها دوباره تکرار می شدند سهم من از تو بودن فقط نگاه شد...و من فقط از دور برایت دست تکان دادم و می دانم مرا بخشیده ای... فرشته ی زیبای من بدان که تمـــــــــــام وجودم مملوء از توست....باور میکنی؟؟؟؟؟؟ منی که آرزوی دیدنت را حتی در خواب داشتم امروز از نزدیک دیدمت... وقتی دیدمت پاهایـــم مرا یاری نکرد...و مغزم به دلم اجازه نداد که بایستم از کنارت که رد شدم !!!! شانه هایت خستــــه و افتاده بود...سر به زیر و آروم می رفتــی... آنقدر غرق درونت بودی که من را ندیدی...!! یعنی واقعا... سنگینی یک نگاه آشنا را حس نکردی...؟؟؟؟ خواستــــــم سلامـــــی کنم...ولی...!! دنیایت آنقدر شکننده بود که پشیمان شدم عبور کردم و خاطراتم زنده شد...روزهایی که فراموش نمــی شوند ولی رنگ باخته اند و کمرنگ شده اند.ایستادم نگاهت کردم دور شدنت را فراموش نمیکنم...زیرا که برای گذشته ی از دست رفته نیز احترام قائلم!!! نمیدانم چه حســــی بود...!! نمیدانم چه باید می کردم...!! ولی ای کاش چشمان معصومت حتــــــــــی برای لحظه ای کوتاه به چشمانـــم خیره می شد.........!!
بازديد : 1034
[ پنجشنبه 04 دی 1393 ] [ 10:33 ]
[ چشـــم به راه ]
حقیـــــــــــــقت تمام رابطه ها همینه اولش ذوق داری.. بعد با اس ام اس شروع میشه زنگ ها جاشو به ساعت های پر ارزشت میده سحر تا سحر تو فکرشی اگه یه دقیقه دیر تر جوابتو بده به ستوه میای دیدنش آرزوته میخوای هر جور شده خوشحالش کنی گرفتن دستش گرمــــــــــترین آغوش دنیاست در خیابان ها بودنش رو جار میزنی!!! دوست داشتن جاش رو به عشق میده عشق جاش رو به عادت و وابستگی میده اینجاست که درد شروع میشه!!!! دیگه فهمیده دل بستی هر کاری میکنه تا آزارت بده با دیر جواب دادن ...با بدرفتاری کاری میکنه به صدا در بیای...بعد بگه دیدی ما با هم سازش نداریم!!؟ یهو میذاره و میره ... تو بمونی و تنهاییت و عادتی که با هیچ چیز جبران نمیشه داری لـــــــــــــه میـــشی... اما کم کم ضد ضربت میکنه اونوقت تنهایی رو با چشم و روحت میبینی خستــــــــــــــــــــــه شدی اما... دیگه ترجیح میدی تو خلوتت هیچ ناکسی رو راه ندی به پنجـــــــره نگاه میکنی منتـــــــظر اون نیستی....منتـــــــــــــــــظر بارونی که زیرش تنهایی رو به رخ دنیا بکشی
بازديد : 164
[ پنجشنبه 13 شهریور 1393 ] [ 10:05 ]
[ چشـــم به راه ]
هـــــــــــــرزه با تـــن فروش فرق داره!!!؟ هـــــــــــــــرزه ذاتــــــش کثــیفه تـــــن فروش شغلش کثیفه هــــــــــــرزه خودش می خواد تو بغل اینو اون بخوابه اما تــــــــــن فروش مجبوره این کارو بکنه هــــــــــــرزه واسه دل خودش تن به آغوش هر کس و ناکسی میده اما تــــــــن فرشو واسه دل خانوادش این کارو میکنه هـــــــــــرزه واسه خوش گذرونیش با هر آشغالی میپره اما تــــــن فروش واسه تامین آینده ی بچش تن به این کار میده حالا فرقش رو فهمیدی؟؟؟؟؟ این دفعه که دوست دخترت بهت خیانت کرد بهش نگو فاحشه...بگو: هـــــــــــــــــــــــــــرزه چون فاحشه واسه خودش حرمت داره چون تـــــــنش رو میفروشه اما با احساس کســــی بازی نمیکنه اینو بفهم...!!!
بازديد : 143
[ دوشنبه 30 تیر 1393 ] [ 14:15 ]
[ چشـــم به راه ]
گاهی با یه تلنگر حالت عوض میشه گاهی هم با هزار ضربـــــه تغییر نمیکنی نمیدونم برای من تلنگر بود ....یا ضربه ی هزارم که نتیجه داد تصمیم به تغییر زندگی اولین قدم بود برای من ... تا یه جایی خوب پیش رفتم... از این به بعد رو نمیدونم اما حالم بهتره بهتر از دیروز ها و پریروزها و هفته های پیش ولی نه بهتر از پارسال دیگه مخاطبــی نیست که برایم خاص باشد دیگه مخاطب هیشکی نیستم تا براش بنویسم شاید برای خودم بنویسم از این به بعد خدا رو چه دیدی... ........ ..... .... ... .. . پ ن :یه وقتایی باید رفت اونم با پای خودت باید جاتو تو زتدگی بعضیا خالی کنی درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن ولی بدون یه روزی یه جایی بدجوری یادت میفتن که خیـــــــــــــــــلی دیر شده خیــــــــــــــــلی...
بازديد : 143
[ پنجشنبه 26 تیر 1393 ] [ 13:13 ]
[ چشـــم به راه ]
دلم لبریز از سکــــــــــوت حالم پریشون دست هایم خالـــــــــــی از دلگرمــــــی نگاهم بارانی از هوای ابری دلـــــم و لب هایم تشــــــــنه ی هم صحبتی با تو گوش هایم فقط صدای تو را می شنوند از قدم هایم چه بگویم از راه هایی که رفتم و نرسیدم از شب های تلخی که به مرور آخرین دیدارمان سحر شد از جاده ای که فقط تنهایـــــــــــــی یارم بود... و حالا تنها نام تو ست که شده است ورد زبانـــــــــم زبانی که اعتصاب کرده به حرف نزدن آروم و بی صدا سکوتــــــــــــــــــم سرشار از نام تو است... زیباست لحظه ای که به سکوت نشسته ای...و فقط نگاه ست که حرف می زند....
بازديد : 222
[ دوشنبه 02 تیر 1393 ] [ 19:41 ]
[ چشـــم به راه ]
به سلامــــــــــــــــــــتی دختری که وقتی دوست پسرش ولش کرد یه لبخـــند زد و گفت: آخیـــــــــــــــــش...از دستش راحت شدم...
بازديد : 184
[ پنجشنبه 21 فروردین 1393 ] [ 11:01 ]
[ چشـــم به راه ]
آهای کافه چی در این روزهای پر رفت و بی آمـــد ندیدی عزیزی را که تمام تلاشش رفتـــــــــن بود و نماندن...!!؟ این آخری ها خبر دیدنش را در کافه ای دیگر به من داده اند اگر رفته که هیچ اگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها به حسبا من برایش بریز... اگر از تلخی اش گله و شکایتی کرد بگو: فلانــــــــــی گفت...این تلخی در برابر رفتنت هیــــچ است. بـــــــــــــــــگو: که فلانی در به در این کافـــــــه و آن کافه در پـــــــــــــی تو بود بی انصاف آهـــــــــــــــــــای کافه چی...حواست با مـــــــــــــــــــــن است....؟؟؟
بازديد : 162
[ شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 17:28 ]
[ چشـــم به راه ]
به خودم می گویم قوی باش... به خودم می گویم مهم نیست... به خودم شک کردن را می آموزم... به خودم می گویم:همیشه وقت هست برای فراموش کردن... حداقل به اندازه ی باقیمانده ی عمرم... ولی ته همه ی این حرفها فقط یه چیز هست... من " غمگیــــــــــــنم " و " دلتـــــنگ"... فقط و فقط...واسه اونی که نیست.
بازديد : 227
[ چهارشنبه 23 بهمن 1392 ] [ 12:10 ]
[ چشـــم به راه ]
میگی مهم نیست اما صبح تا بیدار میشی و هنوز گیجی دستت میره رو گوشی تا بهش پیام بدی: صبح بخیر عزیزم میگی مهم نیست اما وقتی اسمشو میشنوی داغ دلت تازه میشه میگی مهم نیست اما تا بهش فکر می کنی اشــــــــــک تو چشمات جمع میشه...!! میگی مهم نیست اما به همه گفتی دیگه نشنوم کسی از اون اسمی بیاره...اما کار دلــــــــــت با این چیزا درست نمیشه میگی مهم نیست اما وقتی که خیلی تنهـــایی عکساشو نگاه میکنی و باهاش حرف میزنی میگی مهم نیست اما دلـــت میخواد بازم بهش فکر کنی...فراموش کنی اون همه تحقیرو...!! میگی مهم نیست اما تا یه بچه بیرون میبینی یاد قدیما میکنی که می گفت: بچمون به مامانش بره...می گفتی نه به باباش...!!! میگی مهم نیست اما دلت واسه صــــــــــداش لک زده میگی مهم نیست اما ناراحتی از اینکه یه کسی تو زندگیشه... میگی مهم نیست اما کنجکاوی طرفش چه شکلیه میگی مهم نیست اما میدونی چقدرررررررر مهمه...!! میدونی خیلی دوستـــــــــش داری...پس نگو مهم نیست..!! بگو مهمــــــــــــــــه..اما نیست.
بازديد : 223
[ شنبه 14 دی 1392 ] [ 18:08 ]
[ چشـــم به راه ]
اگر آنکه رفت خاطره اش را می بردفرهاد سنگ نمی سفت...مجنون اشفته نمی خفت...
بازديد : 183
[ چهارشنبه 29 آبان 1392 ] [ 18:24 ]
[ چشـــم به راه ]
از غم رفتنت سیگاری شدمبه خوشی برگشتنت پیک زدماز تب بودنت هرزه شدماز ترس مسخره شدن لال شدمحالا نشستم این گوشهببینم دیگه چه بلایی میخوای سرم بیاریتعارف نکناین تیشهبزن به ریشه ام....سیاهی زیر چشمانم را دوست دارمجای رفتن توست...
بازديد : 168
[ شنبه 13 مهر 1392 ] [ 10:56 ]
[ چشـــم به راه ]
میدونی چرا پاییز دلگیره؟چون "دلت" گیره!چون دقیقا اون لحظه ای که کسی باید کنارت باشهنـــــــــیستچون باید سوز این سرما رو تنهایی تحمل کنیکجـــــــــــــــــــایی...!!هــــی پشت این گوشیجای شمارهگریه ام را می گیرم...
بازديد : 182
[ جمعه 05 مهر 1392 ] [ 13:30 ]
[ چشـــم به راه ]
هنـــــــــوزمهر جا اسمی ازش برده میشهبغض خفه ام میکنههر جا رو که نگاه میکنمبغض خفه ام میکنههر جا که دو نفرو با هم می بینمبغض خفه ام میکنههر وقت که گوشیمو نگاه میکنمبغض خفه ام میکنههر وقت تلفن زنگ میخورهبغض خفه ام میکنههر وقت که اس ام اس میادبغض خفه ام میکنههر وقت که از خواب بیدار میشمبغض خفه ام میکنههر چیزی رو که نگاه میکنمبغض خفه ام میکنههنـــــــــــوزم نمیدونم چرابغض خفه ام میکنه
بازديد : 173
[ دوشنبه 01 مهر 1392 ] [ 22:38 ]
[ چشـــم به راه ]
التماس مال دیروز بودمال وقتی که ساده بودمامروز میخواهــــــــــی بروی "برو"هیــــــــــــــــــسفقط....خــــــداحافــــظ...هر کی از من سراغتو می گیرهنمیگم وجود نداشتیمیگم وجودشو نداشتی...پ ن :خیلی بی معرفتی
بازديد : 286
[ یکشنبه 31 شهریور 1392 ] [ 22:40 ]
[ چشـــم به راه ]
یه وقتایی که به گذشته فکر می کنم دلم می گیره قلبم تیر میکشه;از اینکه ما چی بودیم و چی شدیم. قدیما خیلی چیزا حرمت داشت...! اون موقع ها معیار اصلی تو رفاقت >معرفت< بود نه منفعت اون موقع ها رفیق یکی از مقدس ترین کلمات بود.هر کسی رو رفیق صدا نمی زدیم اونی که اسمش رفیق می شد از داداش بهمون نزدیک تر می شد.اگه با دنیا طرف می شدیم می دونستیم یه رفیق مثل کوه پشتمونه. اون موقع ها دخترای محله ناموسمون بودن.اگه یکی چپ بهشون نگاه می کرد با یه محل طرف بود اون موقع حرف پدر و مادر حرمت داشت.حتی پامونو جلوشون دراز نمی کردیم و ...! اون موقع ها اگه با یه دختر دوست می شدیم اگه یکی از بچه محلا ندونسته بهش متلک مینداخت وقتی می فهمید با کسی دوسته دیگه تکرار نمی کرد. نه مثل الان که منتظر نشستن ببینن با کی میپری با همون لاس بزنن اون موقع ها مردی و مردونگی فقط وسط پاهامون نبود تو مراممون بود.تو معرفتمون بود اون موقع ها دوستی ها ساعتی نبود عشقها کیلویی نبود.دوستت دارم ها قلابی نبودقلب ها سنگی نبود اون موقع ها گفتن دوستت دارم سند بود.انگار اسمت رفته تو شناسنامه طرف...! نه مثل الان که به باد هوا میفروشنت. اون موقع ها خیلی چیزا بود که الان نیست دلم واسه اون روزا تنگ شده دلم واسه دهه هفتادی ها و هشتادی ها و نسل های بعدمون میسوزهماها که اون روزا رو دیدیم این شدیم وای به حال اونا که خیلیاشون نشنیدن...! یه کلام ...دلم واسه آدم دیدن تنگ شده
بازديد : 140
[ یکشنبه 10 شهریور 1392 ] [ 23:31 ]
[ چشـــم به راه ]
میگن واسه آرامش خودتم که شده ببخش و فراموش کن ولی وقتی از کسایی که توقع نداری میرنجی هر چقدر هم که بخوای ببخشی و فراموش کنی نمیشه انگار داری خودتو گول میزنی وقتی از یه دوست میرنجی حتی اگه بگی بخشیدمش یه چیزی ته دلت می مونه کینه نیست...یه جای زخم...یه چیزی که نمیذاره اوضاع مثل قبل بشه هر چقدر هم که تلاش کنی خودتو بزنی به اون راه و بگی نه ...بی فایده ست یه چیزی این وسط از بین رفته و جای خالیش تا همیشه درد میکنه یه چیزی مثل حرمت
بازديد : 181
[ دوشنبه 14 مرداد 1392 ] [ 21:24 ]
[ چشـــم به راه ]
می ترسم از بعضی ادمهاآدمهایی که امروز دوستت دارندفردا بدون هیچ توضیحی رهایت می کنندآدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینندفردا بیرحمانه قضاوت می کنند!!آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینیفردا خشم و قهر و نامهربانی!!!آدمهایی که امروز قدرشناس محبتت هستندفردا طلبکار محبتتآدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برندفردا سخت بر زمینت می زنند...
بازديد : 161
[ جمعه 11 مرداد 1392 ] [ 20:00 ]
[ چشـــم به راه ]
آن روزها گنجشـــــــک را رنگ می کردندجای قنــــــاری می فروختنداین روزها هـــــوس را رنگ می کنندوجای عـــــــــــــشق می فروشندآن روزها مالباختـــــه می شدیاین روزهادلباختـــــــــــــــــــــه...
بازديد : 211
[ شنبه 05 مرداد 1392 ] [ 18:30 ]
[ چشـــم به راه ]
بازگشته ام با کوله باری از شعر های ناگفته تنها اینجا مکان امن عاشقانه های من است ساده هستم ساده میبینم ساده می پندارم زندگی را نمی دانستم جرم می دانند سادگی را سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم ساده می مانم ساده میمیرم اما... ترک نمی گویم پاکی این سادگی را...
بازديد : 177
[ شنبه 29 تیر 1392 ] [ 22:28 ]
[ چشـــم به راه ]
در خاطرش جایی دارم... دلم تنگ همان کسی است که دیگر حتی جواب سلامم را هم نمی دهد دلم تنگ همان کسی است که وقتی از کنارش میگذرم دیگر به من نگاهی نمیکند دلم تنگ است .....تنگ نمی دانم دیگر چطور باید میبودم که نبودم. این روزا خیلی تنهام.خیلی داغونم هست کسی مثل من دلش نه برای کسی نه برای عشقی نه برای جایی... نه برای چیزی! بلکه دلش برای خودش تنگ شده... برای خود خودش!؟
بازديد : 162
[ دوشنبه 24 تیر 1392 ] [ 21:22 ]
[ چشـــم به راه ]
ولی یادت باشه خدا...دستمو ول کردی!!!
بازديد : 229
[ چهارشنبه 19 تیر 1392 ] [ 23:54 ]
[ چشـــم به راه ]
خدایا...اونی که تنهام گذاشت رو هیچوقت تنها نذاراما...یه نفرو تو زندگیش بیارکه روزی هزار بار ارزوی تنها بودن کنه
بازديد : 270
[ جمعه 07 تیر 1392 ] [ 21:52 ]
[ چشـــم به راه ]
من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم! از لج تو... از لج خودم... که حاضر نبودیم یک بار اینها را واقعی به هم بگوییم... گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد و دل کنیم.... دلت میخواد با یکی حرف بزنی....درد و دل کنی اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه: با اونی که اون بالاست حرف بزن نا خود آگاه رو میکنی سمت آسمون میگی خدایا.....
بازديد : 268
[ شنبه 18 خرداد 1392 ] [ 20:31 ]
[ چشـــم به راه ]
اهنگ عوض شد
بازديد : 113
[ سه شنبه 07 خرداد 1392 ] [ 10:59 ]
[ چشـــم به راه ]
خدایا اجازه هست ناصبوری کنم؟ به بزرگیت قسم از صبوري خسته ام... از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند و میماند... از اشك هايي كه شبها تنها بالشم و تو شاهد آن هستید و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را ، در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی . . . آرزوی پــرواز دارم مرا اجابت نما ای تنهــا امیدم
نمی دانم چه می خواهم خدایا... به دنبال چه می گردم... شب و روز چه می جوید... نگاه خسته من چرا افسرده است این قلب پرسوزگریزانم از این... مردم كه با من به ظاهر همدم و یكرنگ هستند... ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد... پیرایه بستند دل من ای دل دیوانه من كه... می سوزی از این بیگانگی ها مكن دیگر... ز دست غیر فریاد خدا را بس كن این دیوانگی ها...
بازديد : 206
[ یکشنبه 05 خرداد 1392 ] [ 22:34 ]
[ چشـــم به راه ]
معشـــوق من انسان ساده ای بود حرف های قشنگـــی می زد نگاه معصومی داشت و بهترین معشوق عالــم بود اما افــــسوس که زمان این فعل های لعنتی در گذشته مانده او دیگر ساده نیستـــــــ.... قشنگ حرف نمــــی زند و نگاهش همه چیــــز دارد جـــــز معصومیت معشوق من انسان دیگـــری شده کسی که دیگر به سختــــی می شناسمش او "ساده" عوض شد و حالا من مانده ام و گذشتــــه ای که هرگز پـاک نمی شود...!!!
بازديد : 233
[ شنبه 04 خرداد 1392 ] [ 23:09 ]
[ چشـــم به راه ]
آخرين مطالب ارسالي هجومِ افکار تاريخ : جمعه 31 اردیبهشت 1400
انتخاب…!!! تاريخ : جمعه 11 مهر 1399
جا مانده....!!!! تاريخ : شنبه 18 خرداد 1398
جانا,یارا,نگارا تاريخ : یکشنبه 14 بهمن 1397
وداع...!!! تاريخ : شنبه 29 دی 1397
سوغاتِ پاييز...!!! تاريخ : یکشنبه 29 مهر 1397
قرارمان ياد باد...!! تاريخ : شنبه 31 شهریور 1397
آره خلاصه...!! تاريخ : چهارشنبه 06 تیر 1397
دارم ميبينمت...!!! تاريخ : چهارشنبه 16 خرداد 1397
سال آخر...!!!! تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1396
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : رزتمپ ] [ Weblog Themes By : rozblog.com] |