فــــــــــــریاد زیـــــر آب جملات عاشقانه\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبليغات
آخرين ارسال هاي انجمن
کاش یه قرصى بسازن واسه فراموشى خودت براى خودت تجویز کنى صبح، ظهر، شب یا نه هروقت یادش افتادم هروقت دل بى صاحبم گرفت هر وقت وقتى براى خودم نداشتم. اگه بوی عطر اشنا خورد به مشامم اگه رنگ لباس مورد علاقم رو یه روز تن یه کس دیگه اى دیدمو یادش افتادم اگه بارون زد و با این روزاى تلخ بارونى خاطره داشتم...
بازديد : 152
[ پنجشنبه 20 مهر 1396 ] [ 19:45 ]
[ چشـــم به راه ]
سال ها بعد نه همسرم هستي نه اسم فرزندم سال ها بعد تو تنها زخمی هستی که هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند مرحمی برای آن باشد!
بازديد : 134
[ یکشنبه 12 شهریور 1396 ] [ 9:31 ]
[ چشـــم به راه ]
بعضی آهنگارو که گوش میدی یادت
به یه شب وحشتناک میوفته
دلت میلرزه یاد اشکات و
هق هق کردنت دیوونت میکنه
یاد اون لعنتی میوفتی که باعث همه اینا بود
بغضت باز جمع میشه دستات میلرزه
سریع ردش میکنی
تا بیشتر از این عذاب نکشی و
حالت بد نشه،
ولی هیچوقت نمیتونی پاک کنی
نه آهنگو از گوشیت،
نه اون شبو از ذهنت...!
مادر بزرگم هميشه ميگفت
روزهايي كه مغمومي يا دلتنگ،
دلت ميخواهد كسي را صدا بزني
و او جوابت را بدهد "جانم"...
ميگفت همين جانم گفتن او،
حالت را جوري خوب ميكند
كه انگار نه مغموم بوده اي و نه دلتنگ...
مادر بزرگم هميشه ميگفت
هميشه مراقب كساني
كه جانم گفتن شان حالت را خوب ميكند باش...
مراقب از دست ندادنشان....!!!
بازديد : 131
[ یکشنبه 01 مرداد 1396 ] [ 10:38 ]
[ چشـــم به راه ]
نگارِ من چو اندر من نظر کرد همه احوال من بر من دِگر کرد گفت : زندگی مثه نخ کردنِ سوزنه! یه وقتایی بلد نیستی چیزیو بدوزی، ولی چشات انقد خوب کار میکنه که همون بار اول سوزن رو نخ میکنی، اما هر چی پخته تر میشی، هر چی بیشتر یاد میگیری چجوری بدوزی، چجوری پینه بزنی، چجوری زندگی کنی، تازه اون وقت چشات دیگه سو ندارن. گفتم : خب یعنی نمیشه یه وقتی برسه که هم بلد باشی بدوزی، هم چشات اونقد سو داشته باشن که سوزن رو نخ کنی؟ گفت: چرا، میشه، خوبم میشه اما زندگی همیشه یه چیزیش کمه. گفتم چطور مگه؟ گفت : آخه مشکل اینجاست، وقتی که هم بلدی بدوزی، هم چشات سو داره، تازه اون موقع میفهمی نه نخ داری، نه سوزن ...!!!
بازديد : 175
[ پنجشنبه 22 تیر 1396 ] [ 12:36 ]
[ چشـــم به راه ]
هیچکس خودش را در هیچ رابطه ای مقصر نمیداند... همه ی ما آنقدر غرور داریم، که همیشه حق را به جانب خودمان میدانیم از نظر خودمان فرشتگانی هستیم، که داشتیم زندگیمان را میکردم که یک نفر آمد و ما را با خاک یکسان کرد و رفت... داخل شعر ها داخل متن ها میگردیم دنبال جمله ای که طرف مقابل را بکوبد و ما را مظلوم ترین آدم دنیا نشان دهد گاهی یادمان میرود آدمی که حالا میخواهیم سر به تنش نباشد... تا دیروز رویای روز و شبمون بوده... کمی انصاف شاید...
بازديد : 156
[ چهارشنبه 21 تیر 1396 ] [ 18:14 ]
[ چشـــم به راه ]
همه چیز میتوانست برعکس باشد...! مثلا بجای جای خالیت همه جا پر بود از بودنت... بجای دلتنگی دلم پر از تو بود... همه ات را من داشتم، خودم تنهای تنها... دیگر نگرانی معنا نداشت! حسادت هم رنگ میباخت... میدانستم جایت امن است قرار نیست برای داشتنت با کسی شریک باشم...! آنقدر در خودم قایمت میکردم تا یکی شویم. میشدم منی پر از تو...! میشدی من... میشدم تو! دلم براش تنگ میشه برا یهو مهربون شدناش دلم واسه خنده هاش تنگ میشه واسه موقع هایی که خسته بود ولی پا به پام بیدار میموند... دلم واسه قهر کردناشم تنگ میشه حتی داد زدناش غر زدناش... دلم واسه چشماش همه چیش تنگ میشه لعنت به سرنوشتی که جدامون کرد...!
بازديد : 121
[ دوشنبه 19 تیر 1396 ] [ 11:44 ]
[ چشـــم به راه ]
و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست! من مرده گان بیشماری رادیده ام که راه میرفتند حرف می زدند سیگار میکشیدند و خیس ازباران انتظاروتنهایی رادرک میکردند ...
بازديد : 93
[ سه شنبه 30 خرداد 1396 ] [ 9:45 ]
[ چشـــم به راه ]
سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی که جز خستگی چیزی برایت ندارد... ...آنقدر خسته، که فقط می توانی بنگری به دردهایی که نمک به زخم لحظه های تنهاییت می زنند...! و گاهی در حسرت لحظه ها، آنقدر آه می کشی و بغض می کنی تا آشکار نگردد عمق دردهایی که در دلت پنهان مانده... خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود می گذرد و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر این لحظه ها نداری...! و همچنین، خسته و دردمند از روزهای خوبی که با یک دنیا امید، رسیدنش را به انتظار می کشیدی... میدانی! گاهی، فقط باید چشم دوخت به مهربانی و نگاه خداوندی که خودش خوب می داند حال دلت اصلا خوب نیست!
بازديد : 205
[ سه شنبه 23 خرداد 1396 ] [ 10:41 ]
[ چشـــم به راه ]
وقتی عاشق کسی میشـــــی مثل این میمونه یه تفنگ پر از گلولــــه رو دو دستـــــی تقدیمش کنی که بگیره سمت قلبت ولی اعتماد کنی که شلیک نمیکنه
بازديد : 139
[ شنبه 13 خرداد 1396 ] [ 12:13 ]
[ چشـــم به راه ]
روزی بارانی یا ابری یا سرد یا گرم- حتی طوفانی .... فرقی نمیکند
روزی از همین روزها -به همین نزدیکی -نزدیکتر از فردا-حتی همین امروز.. میخواهم با تو راه بروم کنار دریا یا جنگلی انبوه یا خیابانی شلوغ یا کوچه ای باریک -حتی کویری خشک..فرقی نمی کند روزی از همین روزها -به همین نزدیکی -نزدیکتر از فردا-حتی همین امروز.. میخواهم با تو حرف بزنم در خانه من یا خانه تو یا کافه ای دنج یا رستورانی شیک -حتی در دل خودم یا در خواب! فرقی نمیکند روزی از همین روزها -به همین نزدیکی -نزدیکتر از فردا-حتی همین امروز..
پ ن:عکس,روستای ارده از توابع رضوانشهر
بازديد : 165
[ چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 ] [ 10:41 ]
[ چشـــم به راه ]
چند روز دیگر...امروز پارسال می شود کمی ساده ..اندکی خنده دار...و قدری عادی!!! امروز سالهاست می رود و ما همیشه چشممان پی فرداست. افسوس!! به فکر پاییز تابستان را....و به فکر بهار زمستان را فدا می کنیم. جشن می گیریم ...عید می گیریم...و دوباره همانی می شویم که بودیم با اختلاف چند تار موی سپید تر...!! آدمها می آیند گاهی در زندگی ات می مانند...گاهی در خاطره ات آنها که در زندگی ات می مانند همسفر می شوند...و آنها که در خاطرت می مانند کوله پشتی تمام تجربیات برای سفر....!!! گاهی تلخ گاهی شیرین با یادشان لبخند می زنی گاهی یادشان...لبخند از صورتت بر می دارد , اما تو لبـــخند بزن به تلخ ترین خاطره هایت حتــــــــــی...!! آدمها می آیند , و این آمدن باید رخ بدهد تا تو بدانی آمدن را همه بلدند این " ماندن " است...که هنــــــــــر می خواهد.
پیشاپیش سال نو همه ی دوستای گل و عزیزم مبارک. چه اونها که هنوزم سر میزنن به اینجا...چه اونایی که دیگه فراموشمون کردن. ضمنا" وبلاگو با موزیک بخونین...قسمت کدهای اختصاصی
بازديد : 138
[ پنجشنبه 26 اسفند 1395 ] [ 17:45 ]
[ چشـــم به راه ]
بازديد : 197
[ یکشنبه 20 تیر 1395 ] [ 20:12 ]
[ چشـــم به راه ]
خدایــــــا شفــــــــا بده…
بازديد : 162
[ چهارشنبه 26 خرداد 1395 ] [ 13:13 ]
[ چشـــم به راه ]
پــ . نــ : .....پـــــــــP
روزي به تو خواهم گفت ازغربتم روزي که با ريزش برگها خزان زندگي من آغاز شد، آن روز که آفتاب گردان وجودم به سوي خورشيد، دلت را آرزو مي کرد. آن روز که ابرهاي سياه و سفيد سراسر آسمان چشمانم را فرا گرفته بود و باران غم از گوشه ي آن، به کوير سرد گونه هاي استخوانيم فرو ريخت. آن روز همه چيز را در يک نگاه به تو خواهم گفت، آن گاه که سيلاب اشک هايمان يکي گردد..
بازديد : 153
[ سه شنبه 04 خرداد 1395 ] [ 20:44 ]
[ چشـــم به راه ]
زندگیه دیگه
گاهی خسته میشی...خیلی خسته میشی اونقدر که دوست داری خودکارتو بزاری لای صفحاتش... یه مدت بری سراغ خودت هیچ کاری نکنی.. حتی نفسم نکشی اما مشکل اینجاست بعد که برمیگردی میبینی یه نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده و... تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی... گم میشی... و هیچی تو این دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیت هستی...
بازديد : 135
[ سه شنبه 11 اسفند 1394 ] [ 17:19 ]
[ چشـــم به راه ]
به هم نرسیدیــــــم...!! اما...بهتــــــــــــــــــــــــرین غریبه ات باقی می مانـــــم که تو را همـــــــــــــــــــــیشه دوست خواهد داشت مــــــن و تــــــــــو "ما" که نشدیم هیــــــــــچ... مـــــــــــن نیــــمی از خود را هم باختـــم...!!!
بازديد : 181
[ سه شنبه 08 اردیبهشت 1394 ] [ 17:53 ]
[ چشـــم به راه ]
امروز دیدمت... اما چه دیدنـــــــــــــی ...چه احوالـــــی...!! نفســـــــــــم به شماره افتاد وقتی بیشتر نگاهت کردم بغض بود و نگـــاه... و قطره ای محبوس در دیدگانـــــــــم...دم و باز دم سینه ام دیگر نا نداشت ضربان قلبم بود و هق هق نفســــــــــهایــم...نگاه کردنت آرامشی شد در وجودم یاد شبی افتادم که می خواستـــم خانه ی احاســــــــم را با تو بسازم کنار تو و برای تو... امــــا با رفتن تو... من به سهــــــــــم تمام موجودات عالـــم گریستم در سرزمین خیالـــم از هر کس سراغت را گرفتم نشانــــی از تو نبود... ولی من لحظه ای دیدمت و پلکهای خسته ام طاقت نیاورد و بی امان بر چشمان خیســــــــم تکرار شدند چه دقایقی... نفسگیر و سخت... خواستم هم بغض آسمان شوم...گرچه باران هم از بی کسی اشکهایم شرم می کرد من ماندم و یک دنیا خاطره و یک مشت گلبرگ از جنس ماتـــــم می خواستم دنبالت بدوم ولی یادم آمد که سهـــــم دیگری هستی چه تلخ بود... بدان بی تو بودن تنها غمـــــی است که دردش را تاب نخواهم آورد میدانــــــــــم که دیر رسیدم... کاش آن روزها دوباره تکرار می شدند سهم من از تو بودن فقط نگاه شد...و من فقط از دور برایت دست تکان دادم و می دانم مرا بخشیده ای... فرشته ی زیبای من بدان که تمـــــــــــام وجودم مملوء از توست....باور میکنی؟؟؟؟؟؟ منی که آرزوی دیدنت را حتی در خواب داشتم امروز از نزدیک دیدمت... وقتی دیدمت پاهایـــم مرا یاری نکرد...و مغزم به دلم اجازه نداد که بایستم از کنارت که رد شدم !!!! شانه هایت خستــــه و افتاده بود...سر به زیر و آروم می رفتــی... آنقدر غرق درونت بودی که من را ندیدی...!! یعنی واقعا... سنگینی یک نگاه آشنا را حس نکردی...؟؟؟؟ خواستــــــم سلامـــــی کنم...ولی...!! دنیایت آنقدر شکننده بود که پشیمان شدم عبور کردم و خاطراتم زنده شد...روزهایی که فراموش نمــی شوند ولی رنگ باخته اند و کمرنگ شده اند.ایستادم نگاهت کردم دور شدنت را فراموش نمیکنم...زیرا که برای گذشته ی از دست رفته نیز احترام قائلم!!! نمیدانم چه حســــی بود...!! نمیدانم چه باید می کردم...!! ولی ای کاش چشمان معصومت حتــــــــــی برای لحظه ای کوتاه به چشمانـــم خیره می شد.........!!
بازديد : 985
[ پنجشنبه 04 دی 1393 ] [ 10:33 ]
[ چشـــم به راه ]
سلامتی روزی که من سفید پوشیدم...رفقا مشـــکی پوشیدن و من حال میکنم با تریپشون سلامتــی اون چند تا شونه که تابوت نحس من رو دوششونه سلامتی صدای بلند و صدای تکرار جمعیت سلامتـــی صوت قرآن یه بینوا سلامتی اشکا... سلامتی خاکا... سلامتی سنگا... سلامتی دل کندنا... سلامتی غش کردنا...سلامتی تنهایی زیر خاک...سلامتی روزی که نیستم سلامتی روزی که رفقا فراموشم میکنند...سلامتی روزی که هیچ یاد و خاطره ای از من تو ذهن اطرافیان نمونه سلامتی اون دسته افرادی که با یادشون زندگی کردم...ولی یه لحظه به فکرم نیفتادن سلامتی اون بیل و کلنگی که...منو از این همه بدبختی آزاد میکنه سلامتی اون همه خاکی که روی من میریزن...تا بفهمم چقدر سنگینی می کردم رو دل بعضی ها سلامتی این بغض لعنتی که مثل مــــــرد خودشو نگه داشته سلامتی روزی که تک تکتون میــــــــــــــــــگین...بی معرفت...چرا رفتی!!!؟؟ سلامتــــی روزی که بگین...:پاشو دلمون واسه مسخره بازیات تنگ شده... سلامتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روز آخر زندگـــــــــــــــیم...
بازديد : 295
[ چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 ] [ 11:54 ]
[ چشـــم به راه ]
به سلامــــــــــــــــــــتی دختری که وقتی دوست پسرش ولش کرد یه لبخـــند زد و گفت: آخیـــــــــــــــــش...از دستش راحت شدم...
بازديد : 174
[ پنجشنبه 21 فروردین 1393 ] [ 11:01 ]
[ چشـــم به راه ]
به خودم می گویم قوی باش... به خودم می گویم مهم نیست... به خودم شک کردن را می آموزم... به خودم می گویم:همیشه وقت هست برای فراموش کردن... حداقل به اندازه ی باقیمانده ی عمرم... ولی ته همه ی این حرفها فقط یه چیز هست... من " غمگیــــــــــــنم " و " دلتـــــنگ"... فقط و فقط...واسه اونی که نیست.
بازديد : 219
[ چهارشنبه 23 بهمن 1392 ] [ 12:10 ]
[ چشـــم به راه ]
↓ ↓↓ وبلاگ 4 ساله شد ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓
بازديد : 584
[ سه شنبه 17 دی 1392 ] [ 12:54 ]
[ چشـــم به راه ]
میگی مهم نیست اما صبح تا بیدار میشی و هنوز گیجی دستت میره رو گوشی تا بهش پیام بدی: صبح بخیر عزیزم میگی مهم نیست اما وقتی اسمشو میشنوی داغ دلت تازه میشه میگی مهم نیست اما تا بهش فکر می کنی اشــــــــــک تو چشمات جمع میشه...!! میگی مهم نیست اما به همه گفتی دیگه نشنوم کسی از اون اسمی بیاره...اما کار دلــــــــــت با این چیزا درست نمیشه میگی مهم نیست اما وقتی که خیلی تنهـــایی عکساشو نگاه میکنی و باهاش حرف میزنی میگی مهم نیست اما دلـــت میخواد بازم بهش فکر کنی...فراموش کنی اون همه تحقیرو...!! میگی مهم نیست اما تا یه بچه بیرون میبینی یاد قدیما میکنی که می گفت: بچمون به مامانش بره...می گفتی نه به باباش...!!! میگی مهم نیست اما دلت واسه صــــــــــداش لک زده میگی مهم نیست اما ناراحتی از اینکه یه کسی تو زندگیشه... میگی مهم نیست اما کنجکاوی طرفش چه شکلیه میگی مهم نیست اما میدونی چقدرررررررر مهمه...!! میدونی خیلی دوستـــــــــش داری...پس نگو مهم نیست..!! بگو مهمــــــــــــــــه..اما نیست.
بازديد : 215
[ شنبه 14 دی 1392 ] [ 18:08 ]
[ چشـــم به راه ]
چندیست ز یاران قدیمی خبری نیست از آن هـــــــــــــــــمه خوبی و محبت اثری نیست چشمم به در و گوش به گوشی و دلم تنـــــــــــگ در کوچه ی تنهایی ما رهــــگذری نیست... یه زمانی اینجا پاتوق خیلیا بودولی الان.........
بازديد : 181
[ شنبه 16 آذر 1392 ] [ 10:26 ]
[ چشـــم به راه ]
یه جا خوندمکه یه عزیزی گفته بودعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشقیعنی حالت خوب باشهامیدوارم حالتون خوب باشه
بازديد : 149
[ یکشنبه 26 آبان 1392 ] [ 10:53 ]
[ چشـــم به راه ]
لمس کن کلماتی را ...که برایت می نویـــــــــسمتا بخوانی و بفهمی که چقدر جایت خالیستتا بدانی نبــــــــــودنت آزارم می دهدلمس کن نوشتــــــــــــه هایی راکه لمس ناشدنیست و عــریانکه از قلبم بر قلم و کاغذ چکه می کندلمس کن گونه هایم راکه خیس اشک است و پر شیارلمس کن لحظه هایم راتویی که می دانی من چگونه عاشقت هستــــــــملمس کن این با تو بودن ها رالمــــــــــــــــــس کن ...
بازديد : 152
[ چهارشنبه 15 آبان 1392 ] [ 8:59 ]
[ چشـــم به راه ]
من عاشقانه دوستش دارم و اوعاقلانه طردم می کندمنطق او حتیاز حماقت من هم احمقانه تر استخدایا مرا ببخشمجبورم بد باشـــــــــــمتا از پس بنده هایت بر آیم...
بازديد : 208
[ شنبه 11 آبان 1392 ] [ 9:30 ]
[ چشـــم به راه ]
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت دیوانه ای به داغ جنونم کشید و رفت پس کوچه های قلبم را جستجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
کفش هایت پر از رفتن چشم هایت پر از جاده های دور و کوله پشتی ات پر از حرف های نگفته به تو حسودی ام می شود چقدر خوب است دستانت را به فاصله عادت داده ای پاهایت را به رفتن های دور لب هایت را به سکـــوت و خاطراتت را به فراموشی به تو حسودی ام می شود به تو که به داشتن قلب سنگی عادت کرده ای
بازديد : 245
[ چهارشنبه 01 آبان 1392 ] [ 19:18 ]
[ چشـــم به راه ]
مــــــن...!!!من را که می شناسی;خودمـــمکســـــی شبیه هـــــــــیچکسکمی که لا به لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنیمهربان. مغرور.صبور.زودرنج و کمی بهانه گیراگر نوشته هایم را بیابی;منمهمان حـــوالی ام ....دری هستمکه می توانست به آسمان باز شوداگر لولایشبه زمین چفت نبود...
بازديد : 176
[ پنجشنبه 25 مهر 1392 ] [ 9:12 ]
[ چشـــم به راه ]
به همه چیز عادت میکنیمبه داشته ها و نداشته هایمانخیلی طول نمی کشد کهجلوی آینه زل بزنی به خودتموهایت را کنار بزنیو با خودت بگوییاصلا مگر داشتی اش؟مگر از اول بود!!!؟؟که بودن و نبودنش مهم باشدگر همین است خطایم که تو را دارم دوستبعد از این بیشتر از پیش خطا خواهم کرد
بازديد : 160
[ جمعه 19 مهر 1392 ] [ 23:51 ]
[ چشـــم به راه ]
لمس تن توشهوت است و گناهحتی اگر خدا عقدمان را ببند....داغی لبت ;جهنم من استحتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانندهم آغوشی با توهم خوابگی چرک آلودی ستحتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشدفرزندمان حرام نطفه ترین کودک زمین استحتی اگر تو مریم باشی و من روح القدسخاتون من !حتی اگر هزار سال عاشق تو باشمیک بوسهیک نگاه حتیحرامم باداگر تو عاشق من نباشی...
بازديد : 233
[ سه شنبه 16 مهر 1392 ] [ 12:01 ]
[ چشـــم به راه ]
غم انگیزترین جدایی اونی بود کهنه کسی گفت چرا ...؟نه کسی فهمید چرا...زنده امنه از جانی که ماندهاز استخوان های لجبازیکه روی هم ایستاده اند.
بازديد : 272
[ پنجشنبه 11 مهر 1392 ] [ 9:53 ]
[ چشـــم به راه ]
چند وقتیست هر چه می گردمهیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنمنگاهم اماگاهی حرفی می زند گاهی فریاد می کشدو من همیشه به دنبال کسی می گردمکه بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگویداسم های مجازیتصویر های مجازیمشخصات مجازیو در بین این همه چیزهای مجازیتنها یک چیز حقیقت داردتنهایی من...
بازديد : 164
[ یکشنبه 07 مهر 1392 ] [ 11:18 ]
[ چشـــم به راه ]
اینجا آسمان ابریستآنجا را نمی دانماینجا شده پاییزآنجا را نمی دانماینجا دلی تنگ استآنجا را نمی دانمصدای مارواز پشت شیشه ی مانیتور می شنویدمانیتوری که الان;خیلی ها پشتش بغض دارنمانیتوری که الان;خیلیا دستشون زیر چونشونهپشت همین مانیتورخیلیا دلشون گرفتهخیلیا دلشون شکستهخیلیا زندگیشون رو پشت همین مانیتور باختن
بازديد : 144
[ سه شنبه 02 مهر 1392 ] [ 18:17 ]
[ چشـــم به راه ]
هنـــــــــوزمهر جا اسمی ازش برده میشهبغض خفه ام میکنههر جا رو که نگاه میکنمبغض خفه ام میکنههر جا که دو نفرو با هم می بینمبغض خفه ام میکنههر وقت که گوشیمو نگاه میکنمبغض خفه ام میکنههر وقت تلفن زنگ میخورهبغض خفه ام میکنههر وقت که اس ام اس میادبغض خفه ام میکنههر وقت که از خواب بیدار میشمبغض خفه ام میکنههر چیزی رو که نگاه میکنمبغض خفه ام میکنههنـــــــــــوزم نمیدونم چرابغض خفه ام میکنه
بازديد : 165
[ دوشنبه 01 مهر 1392 ] [ 22:38 ]
[ چشـــم به راه ]
التماس مال دیروز بودمال وقتی که ساده بودمامروز میخواهــــــــــی بروی "برو"هیــــــــــــــــــسفقط....خــــــداحافــــظ...هر کی از من سراغتو می گیرهنمیگم وجود نداشتیمیگم وجودشو نداشتی...پ ن :خیلی بی معرفتی
بازديد : 252
[ یکشنبه 31 شهریور 1392 ] [ 22:40 ]
[ چشـــم به راه ]
و چه زیبا گفت فروغتنـــــــــــها صداست که می ماندو امان از صدای "تو"که ابدی شد در گوش من...!
بازديد : 228
[ شنبه 30 شهریور 1392 ] [ 19:11 ]
[ چشـــم به راه ]
دنیای اطرافمان را با "پرده ی سینما"اشتباه گرفته ایمیکی فراموش می شودیکی خاموش می شودیکی می میردو ما فقط تماشا می کنیممیگن زندگی کوتاههپس ببخش و بگذر و بخندما که بخشیدیمگذشتیمولی نتونستیم بخندیم
بازديد : 137
[ جمعه 29 شهریور 1392 ] [ 10:48 ]
[ چشـــم به راه ]
روزگاری خواهد رسید...همچنان که در آغوش دیگری خفته ای...به یاد من...ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی!دلت هوایم را خواهد کردبه یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را...به یاد خواهی آورد خنده هایم را...به یاد خواهی آورد گریه هایم را...مطمئنم در آن لحظه میگویی: من تو را می خواهمبعضی اتفاق های خوباونقدر دیر می افتنکه باید رو به آسمون کرد و گفت:وقتش گذشتمال خودت
بازديد : 179
[ سه شنبه 26 شهریور 1392 ] [ 9:06 ]
[ چشـــم به راه ]
حرف هایی هست که بدجور دلم را می شکندبد جور دلم را می سوزاند...بد جور خراب می کنندحرف هایی از نزدیک ترین کسانتاز عزیزترین کسانتگاهی دلت میخواهد نزدیکترین اینقدر عزیز نبودیا اگر هم بودکمی بیشتر حواسش به تاثیر حرف هایش بود
بازديد : 144
[ یکشنبه 24 شهریور 1392 ] [ 0:54 ]
[ چشـــم به راه ]
ترجیح می دهم تنها باشم و با وقارتا اینکه در رابطه ای باشم که به خاطرشعزت نفسم را قربانی کنم
بازديد : 269
[ جمعه 22 شهریور 1392 ] [ 13:53 ]
[ چشـــم به راه ]
آخرين مطالب ارسالي هجومِ افکار تاريخ : جمعه 31 اردیبهشت 1400
انتخاب…!!! تاريخ : جمعه 11 مهر 1399
جا مانده....!!!! تاريخ : شنبه 18 خرداد 1398
جانا,یارا,نگارا تاريخ : یکشنبه 14 بهمن 1397
وداع...!!! تاريخ : شنبه 29 دی 1397
سوغاتِ پاييز...!!! تاريخ : یکشنبه 29 مهر 1397
قرارمان ياد باد...!! تاريخ : شنبه 31 شهریور 1397
آره خلاصه...!! تاريخ : چهارشنبه 06 تیر 1397
دارم ميبينمت...!!! تاريخ : چهارشنبه 16 خرداد 1397
سال آخر...!!!! تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1396
صفحات وبلاگ |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : رزتمپ ] [ Weblog Themes By : rozblog.com] |