فــــــــــــریاد زیـــــر آب جملات عاشقانه\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبليغات
آخرين ارسال هاي انجمن
#هیــــــــــــــــــــــچ
بازديد : 195
[ پنجشنبه 23 شهریور 1396 ] [ 18:36 ]
[ چشـــم به راه ]
سال ها بعد نه همسرم هستي نه اسم فرزندم سال ها بعد تو تنها زخمی هستی که هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند مرحمی برای آن باشد!
بازديد : 134
[ یکشنبه 12 شهریور 1396 ] [ 9:31 ]
[ چشـــم به راه ]
بعضی آهنگارو که گوش میدی یادت
به یه شب وحشتناک میوفته
دلت میلرزه یاد اشکات و
هق هق کردنت دیوونت میکنه
یاد اون لعنتی میوفتی که باعث همه اینا بود
بغضت باز جمع میشه دستات میلرزه
سریع ردش میکنی
تا بیشتر از این عذاب نکشی و
حالت بد نشه،
ولی هیچوقت نمیتونی پاک کنی
نه آهنگو از گوشیت،
نه اون شبو از ذهنت...!
![]() مادر بزرگم هميشه ميگفت
روزهايي كه مغمومي يا دلتنگ،
دلت ميخواهد كسي را صدا بزني
و او جوابت را بدهد "جانم"...
ميگفت همين جانم گفتن او،
حالت را جوري خوب ميكند
كه انگار نه مغموم بوده اي و نه دلتنگ...
مادر بزرگم هميشه ميگفت
هميشه مراقب كساني
كه جانم گفتن شان حالت را خوب ميكند باش...
مراقب از دست ندادنشان....!!!
بازديد : 131
[ یکشنبه 01 مرداد 1396 ] [ 10:38 ]
[ چشـــم به راه ]
همه چیز میتوانست برعکس باشد...! مثلا بجای جای خالیت همه جا پر بود از بودنت... بجای دلتنگی دلم پر از تو بود... همه ات را من داشتم، خودم تنهای تنها... دیگر نگرانی معنا نداشت! حسادت هم رنگ میباخت... میدانستم جایت امن است قرار نیست برای داشتنت با کسی شریک باشم...! آنقدر در خودم قایمت میکردم تا یکی شویم. میشدم منی پر از تو...! میشدی من... میشدم تو! دلم براش تنگ میشه برا یهو مهربون شدناش دلم واسه خنده هاش تنگ میشه واسه موقع هایی که خسته بود ولی پا به پام بیدار میموند... دلم واسه قهر کردناشم تنگ میشه حتی داد زدناش غر زدناش... دلم واسه چشماش همه چیش تنگ میشه لعنت به سرنوشتی که جدامون کرد...!
بازديد : 121
[ دوشنبه 19 تیر 1396 ] [ 11:44 ]
[ چشـــم به راه ]
تا حالا شده دنبال ســـــــلام گمشده ای باشـــــی که توش کلــــــی خاطره ست و مهربونی یه سلامی که هیـــــچ سلامـــــــی جاشو نمی گیره و هیچ وقت از یادت نمیره..!! شده تو تنهاییت...پشت یه پنجره غروب تلخو نفـــــــــــس بکشی و دلتنگی هاتو بشماری تا حالا شده...قد چندتا کلمه حوصله هیچکسو نداشته باشی...!!؟ شده بغضتو حبـــــــــــس کنی و تنهاییتو سنگین تر کنی اما نذاری کسی بفهمه خیالت تا کجاها سفر می کنه کسی چه می دونه...تــــو به ســـــــــــلامی فکر می کنی که دیگه هــــــــــــــــــــــــــــیچ وقت نمی شنوی....!!!
بازديد : 109
[ سه شنبه 26 اردیبهشت 1396 ] [ 9:00 ]
[ چشـــم به راه ]
پــ . نــ : .....پـــــــــP روزي به تو خواهم گفت ازغربتم روزي که با ريزش برگها خزان زندگي من آغاز شد، آن روز که آفتاب گردان وجودم به سوي خورشيد، دلت را آرزو مي کرد. آن روز که ابرهاي سياه و سفيد سراسر آسمان چشمانم را فرا گرفته بود و باران غم از گوشه ي آن، به کوير سرد گونه هاي استخوانيم فرو ريخت. آن روز همه چيز را در يک نگاه به تو خواهم گفت، آن گاه که سيلاب اشک هايمان يکي گردد..
بازديد : 153
[ سه شنبه 04 خرداد 1395 ] [ 20:44 ]
[ چشـــم به راه ]
امروز دیدمت... اما چه دیدنـــــــــــــی ...چه احوالـــــی...!! نفســـــــــــم به شماره افتاد وقتی بیشتر نگاهت کردم بغض بود و نگـــاه... و قطره ای محبوس در دیدگانـــــــــم...دم و باز دم سینه ام دیگر نا نداشت ضربان قلبم بود و هق هق نفســــــــــهایــم...نگاه کردنت آرامشی شد در وجودم یاد شبی افتادم که می خواستـــم خانه ی احاســــــــم را با تو بسازم کنار تو و برای تو... امــــا با رفتن تو... من به سهــــــــــم تمام موجودات عالـــم گریستم در سرزمین خیالـــم از هر کس سراغت را گرفتم نشانــــی از تو نبود... ولی من لحظه ای دیدمت و پلکهای خسته ام طاقت نیاورد و بی امان بر چشمان خیســــــــم تکرار شدند چه دقایقی... نفسگیر و سخت... خواستم هم بغض آسمان شوم...گرچه باران هم از بی کسی اشکهایم شرم می کرد من ماندم و یک دنیا خاطره و یک مشت گلبرگ از جنس ماتـــــم می خواستم دنبالت بدوم ولی یادم آمد که سهـــــم دیگری هستی چه تلخ بود... بدان بی تو بودن تنها غمـــــی است که دردش را تاب نخواهم آورد میدانــــــــــم که دیر رسیدم... کاش آن روزها دوباره تکرار می شدند سهم من از تو بودن فقط نگاه شد...و من فقط از دور برایت دست تکان دادم و می دانم مرا بخشیده ای... فرشته ی زیبای من بدان که تمـــــــــــام وجودم مملوء از توست....باور میکنی؟؟؟؟؟؟ منی که آرزوی دیدنت را حتی در خواب داشتم امروز از نزدیک دیدمت... وقتی دیدمت پاهایـــم مرا یاری نکرد...و مغزم به دلم اجازه نداد که بایستم از کنارت که رد شدم !!!! شانه هایت خستــــه و افتاده بود...سر به زیر و آروم می رفتــی... آنقدر غرق درونت بودی که من را ندیدی...!! یعنی واقعا... سنگینی یک نگاه آشنا را حس نکردی...؟؟؟؟ خواستــــــم سلامـــــی کنم...ولی...!! دنیایت آنقدر شکننده بود که پشیمان شدم عبور کردم و خاطراتم زنده شد...روزهایی که فراموش نمــی شوند ولی رنگ باخته اند و کمرنگ شده اند.ایستادم نگاهت کردم دور شدنت را فراموش نمیکنم...زیرا که برای گذشته ی از دست رفته نیز احترام قائلم!!! نمیدانم چه حســــی بود...!! نمیدانم چه باید می کردم...!! ولی ای کاش چشمان معصومت حتــــــــــی برای لحظه ای کوتاه به چشمانـــم خیره می شد.........!!
بازديد : 985
[ پنجشنبه 04 دی 1393 ] [ 10:33 ]
[ چشـــم به راه ]
دلم گرفته ...!!! به قدر تـــــــــــمام روزهایی که خندیدم...و همـــــه آدمها را خنداندم روزهایی بود که صدای خنده هایــــم گوش همـــــه را کر می کرد امـــا حالا... صدای گریه هایم را حتــــی خودم هم نمی شنوم دلـــــــــــم باران می خواهد...باران...!!! دلم دریا می خواهد...دریــــــا...!! دلـــــــم دل می خواهد...اما نه هر دلـــــــی...!!!!!! عــــــــــــــــــــــشق تو...شوخـــی زیبایی بود که خداوند با قـــــــــــــلب من کرد. زیبا بود....اما شوخــــــــــی بود!!! حالا...تو هم بی تقصیری...! خدای تو هم بی تقصیر است!! من تاوان اشتباه خودم را پس می دهم تــــــــــــــمام این تنهایی..."تاوان"جدی گرفتن آن شوخی است...!! که بی ریا عاشـــــقت شدم...و...گرفتار عشقــــــــی یک طرفه اما با رفتنت من ماندم و قلبی شکـــــــــــسته و .... ذهنـــــــــــــــــــــــــی تا ابد دیوانه...!!!
بازديد : 171
[ دوشنبه 17 آذر 1393 ] [ 10:45 ]
[ چشـــم به راه ]
از تو می گذرم بی انکه دیگر تو را ببینــــــــــم از تو می گذرم بی آنکه خاطره ای را از تو به دوش بکشـــــــــم دیگر نمی خواهم طعمی از عشق بچشم از تو مـــــــی گذرم از تو که گذشتی از همه چیز این را هم فراموش مـــــی کنم جای من اینجا نیــــست...میروم تا از شر من و احساسم راحت باشی میروم تا آرام باشی میروم تا تو نیز بودنم را با همنشینی با معشوقه ات فراموش کنی میروم تا روزی اشکهای پشیمانــــی ات را ببینم از تو می گذرم و شک نکن که فراموشت می کنم هر چه شمع و شعله و آتش از تو در دلم روشن بود....هر جای قلبم که کور سوی امیدی به داشتنت داشت امروز خاموش و دفن کردم.... نه اندیشیدن به تو فایده دارد....نه کلنجار رفتن به خاطره هایت حالا انقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت . . . چرا پاســـــخی به دل گرفته ام نمی دهی چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمی گیری
بازديد : 144
[ شنبه 03 آبان 1393 ] [ 17:51 ]
[ چشـــم به راه ]
حقیـــــــــــــقت تمام رابطه ها همینه اولش ذوق داری.. بعد با اس ام اس شروع میشه زنگ ها جاشو به ساعت های پر ارزشت میده سحر تا سحر تو فکرشی اگه یه دقیقه دیر تر جوابتو بده به ستوه میای دیدنش آرزوته میخوای هر جور شده خوشحالش کنی گرفتن دستش گرمــــــــــترین آغوش دنیاست در خیابان ها بودنش رو جار میزنی!!! دوست داشتن جاش رو به عشق میده عشق جاش رو به عادت و وابستگی میده اینجاست که درد شروع میشه!!!! دیگه فهمیده دل بستی هر کاری میکنه تا آزارت بده با دیر جواب دادن ...با بدرفتاری کاری میکنه به صدا در بیای...بعد بگه دیدی ما با هم سازش نداریم!!؟ یهو میذاره و میره ... تو بمونی و تنهاییت و عادتی که با هیچ چیز جبران نمیشه داری لـــــــــــــه میـــشی... اما کم کم ضد ضربت میکنه اونوقت تنهایی رو با چشم و روحت میبینی خستــــــــــــــــــــــه شدی اما... دیگه ترجیح میدی تو خلوتت هیچ ناکسی رو راه ندی به پنجـــــــره نگاه میکنی منتـــــــظر اون نیستی....منتـــــــــــــــــظر بارونی که زیرش تنهایی رو به رخ دنیا بکشی
بازديد : 156
[ پنجشنبه 13 شهریور 1393 ] [ 10:05 ]
[ چشـــم به راه ]
گاهی با یه تلنگر حالت عوض میشه گاهی هم با هزار ضربـــــه تغییر نمیکنی نمیدونم برای من تلنگر بود ....یا ضربه ی هزارم که نتیجه داد تصمیم به تغییر زندگی اولین قدم بود برای من ... تا یه جایی خوب پیش رفتم... از این به بعد رو نمیدونم اما حالم بهتره بهتر از دیروز ها و پریروزها و هفته های پیش ولی نه بهتر از پارسال دیگه مخاطبــی نیست که برایم خاص باشد دیگه مخاطب هیشکی نیستم تا براش بنویسم شاید برای خودم بنویسم از این به بعد خدا رو چه دیدی... ........ ..... .... ... .. . پ ن :یه وقتایی باید رفت اونم با پای خودت باید جاتو تو زتدگی بعضیا خالی کنی درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن ولی بدون یه روزی یه جایی بدجوری یادت میفتن که خیـــــــــــــــــلی دیر شده خیــــــــــــــــلی...
بازديد : 137
[ پنجشنبه 26 تیر 1393 ] [ 13:13 ]
[ چشـــم به راه ]
به خودم باختمت... به هر اونچی که تو می خواستی...نه من باختمت... بالاخره تســــــــــــلیم خواسته های ناعادلانه ی تو شدم باورم نمیشه باخــتم... باورش سخـــته...ولی آخرش چاره ای جز قبولش ندارم... دیگه هیچی مثل گذشته نمیشه...هیچ چیز فراموش نمیشه بازم می خوامت... اما این بار نه عاشــــقانه...بلکه عادلانه مگه عدالت جز اینه که هر چیزی سر جای خودش باشه؟ منم تو رو دیگه به اندازه ی حـــــق خودم میخوام از حالا به بعد به جای تو با خودم کنار میام... گرچه سخته ولی میتونم... شاید زندگـــــی به منم روی خوش نشون بده... آخه دلم داره پاره میشه از بی قراری... پ ن:آدما از پیری نمی میرن...آدما زمانی می میرن که از همه چی خسته بشن
بازديد : 166
[ شنبه 10 خرداد 1393 ] [ 19:52 ]
[ چشـــم به راه ]
من اینهـــــمه از "سیــــــگار" می نویسم... تو اینهمــــــه رو از "سیــــــگار" نخون... تو همه رو از دردام بخون... از خنجرایی که از پـــشت بهم زدن... از خیانت هایی که جلو چشـــــــمام مرتکب شدن و تو چشمم حیره منتظر موندن تا فراموش کنم... از دروغهایی که به روم نیاوردم...ولی فکر کردن نمــــی فهمم...شاخدارترش کردن از تنهایی شب تا صبحم...از نقاب جوک و دلقک بازی صبح تا شبم از موزیک های تکراری...از اتاق پر از دود....از بوی مشروبی که تو فضا پیچیده بود از بغضــــــی که با عصبانیت فرو بردم... آره عزیزم اینهمه رو تو از "سیــــگار" نخون...من اینهمه از "سیــــگار" می نویسم ولی سیــــــــــــــگار بهونه س دردمو بفهــــــــــــــــم لعنتــــــــــــــــــی...
بازديد : 277
[ شنبه 03 خرداد 1393 ] [ 18:53 ]
[ چشـــم به راه ]
سیگاری که باشی "تـــــلخ" طعم دلخواهت می شود چای تـــــــلخ... قهوه ی تــــــــلخ... شکلات تـــــــلخ... ســــیگاری که باشی با تـــلخی انس می گیری... خاطرات تـــــلخ... روزهای تـــــلخ... زنــــدگی تلخ... سیــــگاری که باشی تــــــلخی ها را بهتر می فهمی... مردم تــــــلخ... سرنوشت تـــــــلخ... روزگار تلــــــخ... ولــــــــــــــی هیچکدام به تـــــــــــــــلخی رفتنت نبود...
بازديد : 193
[ شنبه 27 اردیبهشت 1393 ] [ 18:08 ]
[ چشـــم به راه ]
سلامتی روزی که من سفید پوشیدم...رفقا مشـــکی پوشیدن و من حال میکنم با تریپشون سلامتــی اون چند تا شونه که تابوت نحس من رو دوششونه سلامتی صدای بلند و صدای تکرار جمعیت سلامتـــی صوت قرآن یه بینوا سلامتی اشکا... سلامتی خاکا... سلامتی سنگا... سلامتی دل کندنا... سلامتی غش کردنا...سلامتی تنهایی زیر خاک...سلامتی روزی که نیستم سلامتی روزی که رفقا فراموشم میکنند...سلامتی روزی که هیچ یاد و خاطره ای از من تو ذهن اطرافیان نمونه سلامتی اون دسته افرادی که با یادشون زندگی کردم...ولی یه لحظه به فکرم نیفتادن سلامتی اون بیل و کلنگی که...منو از این همه بدبختی آزاد میکنه سلامتی اون همه خاکی که روی من میریزن...تا بفهمم چقدر سنگینی می کردم رو دل بعضی ها سلامتی این بغض لعنتی که مثل مــــــرد خودشو نگه داشته سلامتی روزی که تک تکتون میــــــــــــــــــگین...بی معرفت...چرا رفتی!!!؟؟ سلامتــــی روزی که بگین...:پاشو دلمون واسه مسخره بازیات تنگ شده... سلامتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روز آخر زندگـــــــــــــــیم...
بازديد : 296
[ چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 ] [ 11:54 ]
[ چشـــم به راه ]
به سلامــــــــــــــــــــتی دختری که وقتی دوست پسرش ولش کرد یه لبخـــند زد و گفت: آخیـــــــــــــــــش...از دستش راحت شدم...
بازديد : 175
[ پنجشنبه 21 فروردین 1393 ] [ 11:01 ]
[ چشـــم به راه ]
آهای کافه چی در این روزهای پر رفت و بی آمـــد ندیدی عزیزی را که تمام تلاشش رفتـــــــــن بود و نماندن...!!؟ این آخری ها خبر دیدنش را در کافه ای دیگر به من داده اند اگر رفته که هیچ اگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها به حسبا من برایش بریز... اگر از تلخی اش گله و شکایتی کرد بگو: فلانــــــــــی گفت...این تلخی در برابر رفتنت هیــــچ است. بـــــــــــــــــگو: که فلانی در به در این کافـــــــه و آن کافه در پـــــــــــــی تو بود بی انصاف آهـــــــــــــــــــای کافه چی...حواست با مـــــــــــــــــــــن است....؟؟؟
بازديد : 153
[ شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 17:28 ]
[ چشـــم به راه ]
دیدی شبا موقع خواب یهو هوس میکنی عکسای تو گوشیتو نگاه کنی یا اس ام اس بخونی...؟ آخه بعضیا مثل من این عادت رو دارن دمر می خوابی...ملافه رو تا چونه ت می کشی بالا و گوشیتم دستت عکسا رو میبینی...! تو روز زیاد برات جذابیت ندارن...ولی شبا دیدنشون خیلی میچسبه...! اس ام اسا رو میخونی و تحلیل می کنی همه چی با ساعت و دقیقه تو ذهنته یهو اسمشو میبینی...قفل میشی رو اسمش... هنوز چشمت رو شمارشه نمیدونی هنوز این خط دستشه...!؟؟ دستش نیست...!!!؟ خاموشه...؟روشنه...؟ میخوای امتحان کنی...نمیتونی پیش خودت میگی یه SMS خالی بدم بازم غرورت نمیذاره...! هییییییییییی خدا...منم دیگه نمیتونم زنگ بزنم کل این پروسه تو 2 دقیقه اتفاق می افته دو دقیقه یادش میوفتی 2 ساعت دیرتر خوابت میبره باز میری تو فکر که آره...!!؟ اگه یهو زنگ بزنه چی میشه؟ اگه دوباره ببینمش رفتارش چطوریه؟ الان کجاس؟چکار میکنه؟ اونم به فکر من هست؟نکنه کسی کنارش باشه الان ااااااه...این توهم گند میزنه به اعصابت..همین باعث میشه خوابت نبره...! اصن میگی شاید شمارمو پاک کرده شاید زنگ که بزنی وقتی گوشیو برداشت صدای یکی بیاد که بگه "عزیزم کیه بهت زنگ میزنه" ولی ...ولی ...ولی..! واسه من که توهم نبود آخه خودش بهم گفت. گفت که یکی اومده تو زندگیش...خوشحالم بعد اون همه سختی یکی از ته دل دوسش داره...آخه من که بهش بد کردم.
بازديد : 140
[ سه شنبه 29 بهمن 1392 ] [ 17:36 ]
[ چشـــم به راه ]
به خودم می گویم قوی باش... به خودم می گویم مهم نیست... به خودم شک کردن را می آموزم... به خودم می گویم:همیشه وقت هست برای فراموش کردن... حداقل به اندازه ی باقیمانده ی عمرم... ولی ته همه ی این حرفها فقط یه چیز هست... من " غمگیــــــــــــنم " و " دلتـــــنگ"... فقط و فقط...واسه اونی که نیست.
بازديد : 219
[ چهارشنبه 23 بهمن 1392 ] [ 12:10 ]
[ چشـــم به راه ]
برای رفتنت اصرار نکردمخواهش نکردمالتمــاس نکردمنگاه کردم به رفتنتشاید همه ی این خواهش ها رو می شد از نگاهـــم خونداما...اما حیف که حتی نگاهمم نکردیکه اگه نگاه می کردی همه رو می تونستی از نگاهم بخونیهمه ی حرف هایی که وقت رفتنت نگفتمهمه ی اون سکــــوتی که بدرقه ی راهت کردمحتی خداحافظی هم نکردیبــــــــــی خداحافظیبی هیچ حرفی....خیلی غیر منتظرهبــــــــــــی هواااااااااااااااااا....بی هوا...هواتو ازم گرفــــتیهوایی که باهاش نفسی تازه می کردمحالا دیگر نفسم هم تازه نیست...همه کهنه اندحرف هایم ... نفس هایم ... حتی رفتنت هم دارد کهنه می شوداما...اما این درد لعنتی کهنه نمی شودهر روز تازه تر می شود
بازديد : 228
[ پنجشنبه 21 آذر 1392 ] [ 9:23 ]
[ چشـــم به راه ]
فاسد بودن فقط به تن فروشی نیستگاهی وقت هابه بهای فروختن خاطرات قدیــــــــــمیبه بهای ورود یک تازه وارد است....
بازديد : 171
[ یکشنبه 03 آذر 1392 ] [ 9:01 ]
[ چشـــم به راه ]
به هر کسی که می رسی می گوید:آدم فقط یک بار عاشـــــــــــــق می شوددروغ استتو باور نکنمثلا خود منهر روز دوباره عاشقــــــــــــــــت می شوم...
بازديد : 173
[ یکشنبه 03 آذر 1392 ] [ 8:39 ]
[ چشـــم به راه ]
یه جا خوندمکه یه عزیزی گفته بودعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشقیعنی حالت خوب باشهامیدوارم حالتون خوب باشه
بازديد : 150
[ یکشنبه 26 آبان 1392 ] [ 10:53 ]
[ چشـــم به راه ]
می گفتندسختی ها نمـــک زندگی است!!!اما چرا کــــــــــسی نفهمید !"نمـــــک"برای من که خاطراتم زخمــــــــــی استشور نیستمزه "درد" می دهد....
بازديد : 131
[ یکشنبه 26 آبان 1392 ] [ 8:47 ]
[ چشـــم به راه ]
میدونی چرا پاییز دلگیره؟چون "دلت" گیره!چون دقیقا اون لحظه ای که کسی باید کنارت باشهنـــــــــیستچون باید سوز این سرما رو تنهایی تحمل کنیکجـــــــــــــــــــایی...!!هــــی پشت این گوشیجای شمارهگریه ام را می گیرم...
بازديد : 177
[ جمعه 05 مهر 1392 ] [ 13:30 ]
[ چشـــم به راه ]
می خندمدیگر تب هم ندارمداغ هم نیستمدیگر به یاد تو هم نیستمسرد شده امسرد سردنمی دانم!!شاید...شاید دق کرده امکسی چه می داندبی حسم کردی نسبت به تمام حس های دنیاگاهی سکوتیعنی اما ...یعنی اگر...یعنی هزار و یک دلیل که "دل"میترسد بلند بگوید
بازديد : 208
[ دوشنبه 25 شهریور 1392 ] [ 0:55 ]
[ چشـــم به راه ]
حرف هایی هست که بدجور دلم را می شکندبد جور دلم را می سوزاند...بد جور خراب می کنندحرف هایی از نزدیک ترین کسانتاز عزیزترین کسانتگاهی دلت میخواهد نزدیکترین اینقدر عزیز نبودیا اگر هم بودکمی بیشتر حواسش به تاثیر حرف هایش بود
بازديد : 144
[ یکشنبه 24 شهریور 1392 ] [ 0:54 ]
[ چشـــم به راه ]
باز دل آسمان گرفتهبغضش را با تمام وجودم حس می کنماز آن بغض هاست که اگر بشکند ویران می کندخوش به حال آسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران می کندآسمان نمیداند که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن نداردخدایا کمکم کمبرای فکر نکردن به خیلی چیزابه خیلی از آدمهاکه آزارشون رو در لفافه ی محبت به وجودم وصله زدن...و آروم آروم فاصله گرفتن و دور شدنسرم با دیگران گرم استدلم با تودلم را استوار کردمکه دل نبندمنه به چشم های بیگانه اینه به حرف های بیگانه ایمی خواهم آزاد باشماز قید تملک خود و دیگران
بازديد : 191
[ سه شنبه 12 شهریور 1392 ] [ 17:24 ]
[ چشـــم به راه ]
وقتی دلت یه جا گیر کردهمه ی زندگیتنخ کش میشه...!!!
بازديد : 163
[ شنبه 19 مرداد 1392 ] [ 15:26 ]
[ چشـــم به راه ]
آهسته بیاچیزی هم ننویسنظر هم نگذارهمان که بخوانی بس استمن به بی محلی آدمها عادت دارم
بازديد : 157
[ پنجشنبه 17 مرداد 1392 ] [ 13:04 ]
[ چشـــم به راه ]
تلخ استهمه فکر کنند سرت شلوغ استو تنها خودت بدانی چقدرتنهایی...
بازديد : 734
[ پنجشنبه 17 مرداد 1392 ] [ 0:12 ]
[ چشـــم به راه ]
می ترسم از بعضی ادمهاآدمهایی که امروز دوستت دارندفردا بدون هیچ توضیحی رهایت می کنندآدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینندفردا بیرحمانه قضاوت می کنند!!آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینیفردا خشم و قهر و نامهربانی!!!آدمهایی که امروز قدرشناس محبتت هستندفردا طلبکار محبتتآدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برندفردا سخت بر زمینت می زنند...
بازديد : 152
[ جمعه 11 مرداد 1392 ] [ 20:00 ]
[ چشـــم به راه ]
این دنیــــــــــــــای مجازیدنیـــــــــــــــــای "واقعیه"خیلی ها روخــــــــــــــراب کرد.چرا همش میگن به سلامتی؟!!!یه بارم تو روح بعـــــــــــضیا!!تو روح همه نامرداهمه بی معـــرفتا...
بازديد : 213
[ چهارشنبه 09 مرداد 1392 ] [ 19:26 ]
[ چشـــم به راه ]
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم وقتی محبت کردم و تنها شدم وقتی دوست داشتم و تنها ماندم دانستم ... باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید اینکه باید فراموشت میکردم را فراموش کردم تو تکراری ترین حضور روزگار منی عجیب به بودن تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام...
بازديد : 170
[ سه شنبه 25 تیر 1392 ] [ 10:27 ]
[ چشـــم به راه ]
نبودنت مثل تمام کردن سیگار استدر نیمه شبی برفی...وقتی تمام دکه های شهر بسته اندسلامتی اونایی که نه ادم خاصین...نه مخاطب خاصی دارنفقط حسشون خاصه...خیلی خاص...!
بازديد : 172
[ سه شنبه 11 تیر 1392 ] [ 23:00 ]
[ چشـــم به راه ]
مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه سکوت کردیم چه مغرورانه التماس کردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه شیطان را بههم تقدیم کردیم هدیه خداوند را از هم پنهان کردیم چگونه تکه های سهمم از تو را کنار هم بگذارم؟ چگونه بسازمت؟
بازديد : 168
[ شنبه 01 تیر 1392 ] [ 22:05 ]
[ چشـــم به راه ]
خدايا فقط همينو بهت ميگم خيلي تنهام
خدايا تنهاي تنها
خدايا از همه چيزو همه كس خسته شدم
خدايا ديگه آرزو ندارم ديگه دعا نمي كنم چون فكر نمي كنم كه هيچ وقت آرزوهاي من براورده بشه
چون واقعا فراموش شدم فكر مي كنم تو اين دنيا زيادي هستم جاي انسان هایی
كه خوشبخت هستن هم گرفته ام ديگه نياز به دعاي كسي ندارم فقط
آرزوی مرگ دارم خسته شدم از هرچی دوست داشتن دروغی خسته شدم از هرچی احساس دروغی خسته شدم از هرچی نامرد و بی معرفته خسته شدم از هرچی عشق بی احساس خسته شدم از هرچی رفیق نارفیقه خسته شدم از هرچی همدم تنهایی که تو تنهایی ها پیشم نبودن خسته شدم از بس دروغ شنیدم و سکوت کردم خسته شدم از بس قلبمو شکستن خسته شدم .......
بازديد : 216
[ جمعه 24 خرداد 1392 ] [ 22:18 ]
[ چشـــم به راه ]
من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم! از لج تو... از لج خودم... که حاضر نبودیم یک بار اینها را واقعی به هم بگوییم... گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد و دل کنیم.... دلت میخواد با یکی حرف بزنی....درد و دل کنی اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه: با اونی که اون بالاست حرف بزن نا خود آگاه رو میکنی سمت آسمون میگی خدایا.....
بازديد : 251
[ شنبه 18 خرداد 1392 ] [ 20:31 ]
[ چشـــم به راه ]
در تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم در حال دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم ...و ارام گریه کردم و اکنون می خندم ...اری میخندم.به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت ... اشکهایم را قربانی کردم...
بازديد : 172
[ جمعه 13 اردیبهشت 1392 ] [ 19:42 ]
[ چشـــم به راه ]
گاهی دیدن یه عکس دو نفره تو رو یاد اون نمی ندازه!! تو رو یاد خودت میندازه... که چقدر شاد بودی,که چقدر خندون بودی,که چقدر جوون بودی! گاهی ادما دلشون فقط واسه خودشون تنگ میشه... دلم واسه خودم تنگه....
بازديد : 169
[ سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 ] [ 9:23 ]
[ چشـــم به راه ]
آخرين مطالب ارسالي هجومِ افکار تاريخ : جمعه 31 اردیبهشت 1400
انتخاب…!!! تاريخ : جمعه 11 مهر 1399
جا مانده....!!!! تاريخ : شنبه 18 خرداد 1398
جانا,یارا,نگارا تاريخ : یکشنبه 14 بهمن 1397
وداع...!!! تاريخ : شنبه 29 دی 1397
سوغاتِ پاييز...!!! تاريخ : یکشنبه 29 مهر 1397
قرارمان ياد باد...!! تاريخ : شنبه 31 شهریور 1397
آره خلاصه...!! تاريخ : چهارشنبه 06 تیر 1397
دارم ميبينمت...!!! تاريخ : چهارشنبه 16 خرداد 1397
سال آخر...!!!! تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1396
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : رزتمپ ] [ Weblog Themes By : rozblog.com] |